به گزارش نبض بازار به نقل از خبرگزاری تسنیم، کارگروه بررسیهای ویژهی اقتصادی؛ پروندهی «باجِ باجه»، بخش 150
اشاره | دولت ایران چند سالی یک بار، سیاستهای بالادستیای را به اجرا میگذارد که نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی را تحت تأثیر قرار میدهد؛ (مانند یکسانسازی، بالا و پایین بردن این نرخ برابری، شئون مختلف نظارت بر بازارهای ارزی و غیره)، و از این مسیر، تمام شئون اقتصادی کشور - از واردات، صادرات، تولید ملی، نظام بانکی، ترکیب بدهیها، نظام پرداختها، تورم، ترکیب ترازنامهها و سایر مؤلفههای اقتصادی - بهشدت تحت تأثیر این سیاستها قرار میگیرد.
سوگمندانه، با وجود اهمیت راهبردی کنشها و سیاستهای ارزی، و تأثیرات فوری و عمیق آن بر تمام شئون اقتصاد کشور، هیچ منطقی برای تعیین این سیاستها اعلام نشده است. در فترت واکاوی و استحصال علمی (یا دستکم اعلامِ) مؤلفههای مبنایی این سیاستگزاری، «فلسفه، مبانی، اصول، منطق و روششناسیِ تعیین نرخ برابری ارز در ایران» دچار سردرگمی منطقیِ مفرط است.
آنگونه که در بخشهای پیشین این پرونده دیدیم، دکتر حسین صمصامی، سرپرست اسبق وزارت اقتصاد، اصول، فلسفه، مبانی و منطق، و همچنین روشهای فعلی تعیین نرخ ارز در ایران را بکلی به چالش میکشد، و اثبات میکند که تعیین نرخ ارز در ایران، بجای پیروی از منطق قویم و عقلانی، از روشهای «حسی» و «رانتی» متأثر است و بصورت «دستوری» انجام میشود. وی در ادامه، سازهای نو و استوار در تعیین نرخ ارز، بر پایه شرایط فعلی اقتصاد ایران بنا میکند.
متن پیش رو بخش پنجم از این جلسات است. در این بخش به این موضوع پرداخته شده که آیا اساساً تجارت خارجی جمهوری اسلامی از تلاطمهای ارزی تأثیر میپذیرد یا خیر؛ و اگر تأثیر میپذیرد، این تأثیر از چه جنسی است. دعوت میکنیم با ما همراه باشید.-
بررسی حساسیت «واردات» ایران به نوسانات نرخ ارز
خب، حالا برویم سراغ ساختار وارداتمان. ابتدا باید ببینیم چه چیزهایی وارد میکنیم؛ بر اساس آمار منعکس شده در نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی، ما در سال 96 چیزی حدود 75.5 میلیارد دلار واردات (فوب) و بر اساس آمار گمرک 54.4 میلیارد دلار واردات داشتیم. حالا ببینیم که «آیا واردات اقتصاد ایران نسبت به نرخ ارز حساس است یا نه؟» اگر بله، این حساسیت به چه دلیل است؟ برای چه میپرسیم حساس است یا نه؟ برای اینکه ببینیم «آیا اقتصاد ایران دارای یک منحنی تقاضای نزولی ارز هست؟» برای اینکه وقتی نرخ ارز بالا برود تقاضا کم شود؛ برای اینکه بتواند بازاری داشته باشد؛ یعنی عرضه و تقاضایی داشته باشد؟
میدانید که واردات ما از سه بخش عمده تشکیل شده؛ شامل بخش مصرفی حدود 12 تا 15 درصد، واسطهای حدود 70 درصد و سرمایهای حدود 15 درصد. یعنی ساختار واردات ما اینگونه است که لااقل 80 درصد واردات ما شامل نیازهای ضروری ماست (یعنی نهادهی تولید است)؛ یعنی حتی اگر قیمتش بالا هم برود، باید وارد کنیم؛ به تعبیر دیگر کششپذیریِ کمی دارد. یعنی بهاصطلاح اقتصادی، «منحنی تقاضای نرخ ارز ما نسبت به قیمت، حساسیت بسیار کمی دارد و مایل به عمودی است». به بیان ساده، مجبور است با افزایش نرخ ارز کالای ضروری را وارد کند. اگر واسطهای وارد نکنید کارخانهها یا تولیدش بهشدت کاهش مییابد یا تعطیل میشود؛ وقتی که نرخ ارز بالا میرود، تولیدکننده یا مجبور میشود کارخانهاش را ببندد یا به هر قیمتی وارد کند؛ چارهی دیگری ندارد؛ ریالش را هم بخواهد، باید برود ریالش را از بانک وام بگیرد.
اینجا اگر بخواهیم آن اتفاق بیفتد (که متعاقب افزایش نرخ ارز، تقاضای ارز کاهش پیدا کند)، فقط اینطور ممکن است که تولید کاهش یابد، تا واردات کالاهای واسطهای کم شود؛ اما اگر شما شواهد اقتصاد ایران را ببینید - چه در سال 74 چه در سال 90 - با افزایش نرخ ارز، واردات کم نشده است. جدول 2 را ببینید.
یکی از حضار: اگر پول هم نداشته باشد، در هر صورت تمایل برای واردات کم نمیشود.
آنجا دیگر بحث انتظارات نیست، بحث قدرت خرید است؛ وقتی یک تولیدکننده، ریال نداشته باشد، و بخواهد نهادهی تولید وارد کند، نمیتواند؛ یکی از عوامل رشد نقدینگی در این شرایط این است که تولیدکننده وام گرفته تا ریال مورد نیاز برای وارداتش را تأمین کند.
یکی از حضار: مثلاً میخواهید بفرمایید اینکه تولید خودرو در کشور بیش از 40 درصد کاهش داشته است،[1] به این دلیل بوده که تولیدکننده نمیتواند تولید کند؟
البته بازار خودرو خاص است و مؤلفههای غیراقتصادی زیادی در این بازار دخیلند؛ خیلی نمیشود شرایط خودرو را به همهی اقتصاد تسری داد. اتفاقاتی که در کل اقتصاد ما رقم میخورد این چیزی است که ما در جدول 2 میبینیم.
جدول 2: متغیرهای کلان اقتصادی
مأخذ: بانک مرکزی؛ بانک اطلاعات سریهای زمانی اقتصادی
حالا دربارهی چیزی که شما میگویید، باید صبر کنیم؛ اگر در اثر نوسانات اخیر نرخ ارز، واقعاً آن حالتی که شما میگویید اتفاق بیفتد - که تا حالا در اقتصاد ایران اتفاق نیفتاده - باید واردات ما بهشدت کاهش پیدا کند و تولید ما هم بهشدت زمین بخورد و بهشدت کاهش پیدا کند؛ آن وقت رقم آمار واردات ما بهشدت کم میشود – البته منظورم آمار واردات ما از کانالهای رسمی است، حالا کانالهای غیررسمی بماند که بحث دیگری میطلبد - نگاه کنید سال 90 و 91 چه شده؟ چنانکه عنوان شد، ما در سال 96، حدود 54.4 میلیارد دلار واردات داشتیم.
یکی از حضار: این آمار، با قاچاق است؟
نه؛ بدون قاچاق است. در سال 1390 ما 61.8 میلیارد دلار واردات داشتیم؛ سال 91 این رقم به 53.4 میلیارد دلار کاهش پیدا کرده است. آیا این کاهش، فقط به این خاطر این است که نرخ ارز بالا رفته؟ طبیعتاً خیر؛ تأثیر تحریم سال 1390 هم بوده؛ مقداری از این شرایط بهخاطر رکودی است که در پی تحریم حاکم شده و واردات ما را بهشدت کاهش داده است. اما جالب این است که اگر روند چند سال بعد از آن را هم ببینیم، این رقم نوسان شدید دارد و ازنرخ ارز تبعیت نمیکند.
بنابراین منحنی تقاضای ما در این شرایط بهجای اینکه یک منحنی تقاضا با شیب معمول باشد، شیب خیلی تندی پیدا میکند. در این شرایط نرخ ارز نمیتواند در اقتصاد خوب بازی کند؛ یعنی این ابزار در اختیار ما نیست که زمانی که نرخ ارز بالا رفت، و اگر کسری تراز تجاری آوردیم (یعنی صادرات ما کمتر از واردات شد) با افزایش نرخ ارز بازی کنیم تا واردات را کم کنیم و این کسری پوشش داده شود. لازم به ذکر است که بسیاری از مطالعات علمی انجام شده نشان میدهد که حساسیت واردات نسبت به نرخ ارز بسیار پایین است.
بررسی حساسیت «صادرات» ایران به نرخ ارز
حالا برویم سراغ عرضه؛ عرضهی ارز ما از میزان صادرات متأثر است؛ سؤال این است که «آیا صادرات اقتصاد ایران نسبت به نرخ ارز حساس است یا خیر؟» کل صادراتی که داریم شامل «صادرات نفتی» و «صادرات غیرنفتی» است.
سال 73-74 را در جدول 2 نگاه کنید؛ در آن زمان هم افزایش نرخ ارز داشتیم. صادرات ما 4.831 میلیارد دلار بوده که در سال 74 به 3.252 میلیارد دلار کاسته میشود؛ بعد باز کم میشود به 3.120 میلیارد دلار. این اطلاعات را از سایت بانک مرکزی برداشتم. یعنی اینکه آقایان مدعی هستند «با افزایش نرخ ارز، صادرات افزوده خواهد شد» این گزاره بر اساس آمارهای رسمی نقض شده است. در سال 90-91 هم شرایط عیناً همینطور است.
پس اینکه دوستان میگویند با افزایش نرخ ارز، صادرات رونق پیدا میکند و واردات کاهش خواهد داشت، این بر اساس آمارهای واقعی اقتصاد ایران درست نیست. اکنون این موضوع به تفصیل و دقیقتر مورد بررسی قرار میگیرد.
صادرات نفتی
در بخش نفتی، صادرات نفت در کنترل دولت است و اصلاً تابعی از نرخ ارز نیست؛ یعنی وقتی نرخ ارز بالا رفت اینطور نیست که دولت صادرات نفت را مثلاً از 2 میلیون به 4 میلیون بشکه برساند؛ نفت ما تابع بازار بینالمللی و همینطور تابع تحریمهاست. همین الآن نرخ ارز بالا رفته، اما صادرات نفتی کم شده است. حدوداً 60 درصد از ارزش کل صادرات ما را نفت تشکیل میدهد، پس کل عرضهی ارزِ «آن 60 درصد» فقط در انحصار دولت است؛ و اصلاً هم نسبت به نرخ ارز حساس نیست و ربطی به نرخ ارز ندارد. هر چقدر نرخ ارز بالا برود یا پایین بیاید، این درآمد تغییر پیدا نمیکند. پس صادرات بخش نفت ما تابعی از نرخ ارز نیست، یعنی اگر بخواهم منحنی عرضهی صادرات نفتی را نسبت به نرخ ارز ترسیم کنیم، این منحنی عمودی خواهد بود؛ یعنی صادرات نفتی نسبت به هر مقدار نرخ ارز، ثابت است.
این مسئله در کشورهای سرمایهداری متفاوت است؛ ساختار منابع تولید و ساختار مالکیت در این کشورها، خصوصی است؛ فرض کنید طرف، صادرکنندهی نفت است و مالیات تجارتش را میدهد؛ وقتی نرخها بازی میکند، او به فکر منفعت شخصی خودش است؛ میتواند عرضهاش را کم کند یا تمهیدات دیگر داشته باشد؛ اما در اقتصاد ما چون نفت دولتی است، این فرایند اینگونه نخواهد بود.
یکی از حضار: منظور حجم صادرات نفت است؟
منظور «حجم دلاری صادرات» است؛ به ریالی و وزنی که کاری نداریم.
صادرات غیرنفتی
برویم سراغ بخش صادرات غیرنفتی. ترکیب صادرات غیرنفتی ما متفاوت است؛ بر اساس آمارهای گمرک، مثلاً در سال 96 که صادرات حدود 46.9 میلیارد دلار بوده (آمار بانک مرکزی 39.8 میلیارد دلار است که گاز و میعانات گازی در آن لحاظ نشده است) و اقلام عمدهی صادرات را مشخص کرده، پتروشیمی 14.5 و میعانات 7، یعنی 21.5 میلیارد دلار اصطلاحاً «آلوده به نفت» است؛ 25.4 میلیارد دلار هم سایر کالاهاست. پس از این 46.9 میلیارد دلار، باز حدود 46 درصدش «نفتی» است.
خب، ببینیم پتروشیمیها به افزایش نرخ ارز حساس هستند یا خیر. وقتی نرخ ارز افزایش پیدا کند طبیعی است که صادرات برایشان بصرفد و صادر کنند؛ تعداد اندکی پتروشیمیِ بزرگ و عمده داریم که تقریباً حالت انحصاری دارند؛ چندتایی بیشتر نیستند که عمدهی سهم بازار را در اختیار خودشان دارند. برخی خصوصی هستند، برخی دولتی هستند، یا خصولتی هستند. خب، به نظر میرسد نوسان نرخ ارز خیلی تولید اینها را تحریک نمیکند؛ چون اگر تحریک کند، باید صادراتشان بیشتر شود، ولی در درازمدت اصلاً اینچنین نیست.
یکی از حضار: در 6 ماه اخیر 20 درصد اضافه شده آقای دکتر.
بله؛ چند ماهی سود میکنند؛ اما در دورِ بعدیِ که باید مواد اولیه و سرمایهای خود را با نرخ ارز بالا بخرند سود ناشی از افزایش نرخ ارز بسیار کاهش مییابد. چون خودشان – در کالای سرمایهای، کاتالیستها و در برخی مواد اولیه - به واردات وابسته هستند، به همین دلیل این پتروشیمیها در دور بعدی منتفع نمیشوند؛ یعنی این رشد 20 درصدی که داشته تداوم ندارد و افت میکند.
یک مسئله هم «سایر کالاها»ست، مثل صنعت؛ صنعت هم مثل پتروشیمیها به واردات وابستگی دارد؛ در فاز اول منتفع میشوند، ولی در فازهای بعدی باید مواد اولیه و کالای سرمایهای گران وارد کنند؛ اینها حاشیهی سودشان را از بین میبرد؛ یعنی اینطور نیست که وقتی نرخ ارز بالا رفت، اینطور که گفته میشود، تولیدکننده خیلی منتفع بشود، و شروع کنند به تولید و عرضهی بیشتر. مطالعات انجام شده نشان میدهد که صادرات غیرنفتی ما هم نسبت به نرخ ارز خیلی حساس نیست؛ بهخاطر همین است که شما در آمار هم میبینید وقتی نرخ ارز بالا میرود، صادرات غیرنفتی تغییر خیلی زیادی پیدا نمیکند، چون در فاز بعدی شریط برمیگردد؛ این تغییرات بهخاطر تغییر شرایط تولید است.
نهایتاً میبینیم شرایط خلاف آن چیزی است که دوستان بصورت «حسی» بر آن تأکید میکنند. اگر شما نرخ ارز را بالا بردی و هزینهی نرخ ارز را سنگین کردی، رشد منفی میشود، و نهایتاً صادرات هم پایین میآید. اقتصاد ما در برابر این تکانهها یک اقتصاد مقاوم و قوی نیست. وقتی نرخ ارز بالا میرود، هزینههای تولید را بالا میبرد. وقتی که هزینههای تولید بالا میرود، تولید پایین میآید. تولید که پایین میآید، طبعاً صادرات هم کاهش پیدا میکند.
میدانید که بهطور کلی در مبانی نظری صادرات غیرنفتی تابعی از دو فاکتور است؛ یکی «نرخ ارز» و یکی هم «تولید». بر اساس مطالعات انجام شده حساسیتی که صادرات غیرنفتی نسبت به تولید دارد، بسیار بیشتر از حساسیتی که صادرات غیرنفتی نسبت به نرخ ارز دارد. تولید که بالا برود، صادرات هم افزایش مییابد؛ اما اگرنرخ ارز بالا برود (حتی اگر در کوتاهمدت صادرات کمی افزایش پیدا میکند) منجر به کاهش تولید میشود (به دلیل گران شدن هزینههای تولید و «اثر انقباضی»[2] آن بر تولید) و از آنجاییکه تأثیر تولید روی صادرات غیرنفتی، خیلی بیشتر و حدود 4 برابر تأثیر نرخ ارز است، صادرات غیرنفتی کاهش مییابد.
دقت کنید بعضی از مطالعات، نشان میدهد که نرخ ارز در صادرات غیرنفتی مؤثر نبوده؛ اما این آمار هم که من نشان دادم (جدول 2)، در مورد اقتصاد ایران این به شما توضیح میدهد که در سالهایی که نرخ ارز بهشدت افزایش پیدا کرده – به دلیل کاهش تولید - افزایش نرخ ارز، به درد صادرات شما نخورده و منفعتش را از بین برده است.
جمعبندی «بررسی حساسیت تجارت ایران به نوسانات نرخ ارز»
یکی از حضار: پس نرخ ارز در اقتصاد ایران باید متناسب با تولید تعیین شود.
آفرین؛ که بتواند صادرات شما را تحریک کند. چون حساسیت صادرات شما نسبت به تولید، زیاد است، نه نسبت به نرخ ارز؛ لذا شما اگر نرخ ارز را متناسب با تولید تعیین کردید، صادرات غیرنفتی هم خواهید داشت - چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
یکی از حضار: درواقع تولیدکننده حتی اگر از بانک هم وام بگیرد، چون قیمت تمامشدهاش بالا میرود قدرت رقابت را از دست میدهد. دوستان میگویند «آیا میخواهید تولید رونق بگیرد؟ کاری کن جنس خارجی گرانتر از تولید داخل شود؛ که خود به خود مردم داخلیها را بخرند!» ما میگوییم «اینطوری محصول داخلی گران میشود؛ همین محصولات پتروشیمی در بازار مگر سه چهار برابر نشدند؟ یا آب معدنی گران شده، که میگویند بهخاطر محصولات پتروشیمی است. پس چرا تولید داخل هم گران میشود؟ چون به واردات وابسته است. پس تا زمانی که تولید داخل را سروسامان ندادی، که از واردات نسبتاً مستقل باشد، نمیتوانی همینطور نرخ ارز را بالا ببری و بگویی تأثیر ندارد، یا تأثیر مثبت دارد! نرخ ارز را بالا نبر!»
بله دقیقاً؛ وقتی که نرخ ارز بالا میرود، هزینههای تولید بالا خواهد رفت؛ قیمت کالا بالا خواهد رفت، و شما باید با قیمت بالاتر صادر کنید و مزیت رقابتی هم پس از مدت کوتاهی از بین میرود.
این ساختار اقتصاد ماست؛ این ساختار تو در تو موجب شده وقتی نرخ ارز بالا میرود، صادرات غیرنفتی تحت تأثیر قرار نگیرد؛ یعنی میتوان گفت که منحنی عرضهی صادرات نسبت به نرخ ارز، تقریبا عمودی است. وقتی که عرضه و تقاضا نسبت به نرخ ارز حساست بسیار پایین یا غیرحساس باشد آنگاه دیگر کشف قیمت در بازار انجام نمیشود. ما که بازاری نداریم که آنجا قیمت تعیین شود و بعد بر اساس تئوریهایی که در جلسهی اول مطرح کردیم نوسانات آن را مورد بررسی قرار دهیم. یعنی اساسیترین و مبناییترین نهادی که باید در نظام مالی داشته باشیم - نهادی به نام «بازار ارز» – را نداریم.
وقتی هنوز نهادی شکل نگرفته، بحثهایی که دوستان مطرح میکنند، غلط است. حالا ببینید ما الآن در سیاستهای اخیر ارزی - که بانک مرکزی اتخاذ کرده - داریم چه خَبطی میکنیم. بانک مرکزی «بازار آزاد» را مبنای کارش گرفته و همهی سیاستهایش را مبتنی بر بازار آزاد گذاشته؛ و میخواهد بازار را یکی کند.