به گزارش نبض بازار ، رهبر انقلاب در بیانات شروع سال جدید راه حل بسیاری از مشکلات را توسعه ی تولید ملی ارزیابی کردند و بر همین اساس بود که سال 98 رونق تولید نامگذاری شد. موانع مهمی که در راه تولید وجود دارد از سبک مدیریتی و شیوه ی اجرای برخی سیاستها می گذرد هرچند که سایر مؤلفه هایی که در مسیر تولید نقش بازدارنده را دارند باید به صورت کاملا جدی پیگیری شود اما اگر قرار باشد عصاره ی همه ی مشکلات موجود را در قالب پیامی واضح اعلام کرد بدون شک سوء مدیریت و عدم آگاهی از ضرورت های جامعه است. تعطیلی بسیاری از کارخانجات در چندسال قبل بسیاری از کارشناسان را به این باور رساند که عدم حمایت از بخش تولید و نداشتن برنامه ی مدون در واحدهای مختلف تهدید جدی برای اشتغال و گسترش بازار است. باید در ارائه ی ساختاری که توانایی غلیه بر فشارهای خارجی و داخلی را دارد جسورانه عمل کرد و منفعت های ملی را بر منفعت های شخصی ترجیح داد. متأسفانه در یکماه گذشته از سال جدید برخی اتفاقات کام مردم را تلخ کرد تا این نگرانی به وجود بیاید که در ادامه ی سال با مشکلات فراوانی روبرو هستیم که البته اگر بنا بر روال معمول سالهای قبل باشد این پیش بینی کاملا درست است. حمایت از تولید به زیرساختی احتیاج دارد که از دل خط تولید کارخانجات به سلیقه ی مردم تزریق می شود. انجام ابتکاراتی که نه تنها برای بازار بلکه برای مصرف کنندگان نیز جالب و در خور توجه باشد می تواند مسیر برخی اتفاقات را تعیین کند و به تأئید یا عدم تأئید یک محصول و یک برند منجر شود. مهمترین مسئله در رسیدن به این فرصت آموزش نیروی انسانی و متخصص است. از دل آزمون و خطاهای این نیروی تعیین کننده می توان به جایگاه واقعی آنان پی برد و در نتیجه بهره وری را افزایش داد. به عبارت دیگر با انجام این کار هر فردی یک نیروی افزایشی و خلاق خواهد بود. البته نباید از این نکته غافل شد که تجربه ی یک سازمان در نیل به این مقصود نقش پر رنگی در ارزیابی های کارشناسانه دارد. نگاه صرف به خط تولید مفهوم خلاقیت را قربانی می کند و در این صورت منابع انسانی پیش از آنکه در مسیر پیشرفت و ارتقا باشند در سراشیبی رکود هستند.
نمی توان با تکیه بر ساختاری شکننده که در آن
تنها سلیقه ی افراد و نه نیاز بازار و در ک مفهوم تولید ، محور فعالیت است به
جایگاه مناسبی رسید و تجربه های مشابه نشان می دهد که این موضوع سرنوشت محتومی
دارد. به عبارت دیگر بسیاری از مدیران در واحدهای مختلف تولیدی باید به این درک
نائل شوند که آیا قادر خواهند بود تصمیمات درستی در ساختار سرمایه که به اعتبار
شرکت ها منجر می شود بگیرند یا خیر؟ فضای مدیریتی و رسیدن به صندلی های آن با برخی
رویکردهای فراسازمانی روبروست که می تواند بر کیفیت تولید و مشی نظارتی و مدیریتی
تأثیرگذار باشد. به عبارت ساده تر اگر توان لازم جهت اجرای برنامه های سه ضلعی
کوتاه مدت ، میان مدت و طولانی مدت به هر دلیلی در بخشی وجود ندارد نباید هیچ
انتظاری در جهت توسعه و گسترش بازار توسط آن را داشت بلکه بالعکس باید آن را یک
چالش بالقوه تلقی کرد.
تئوری ساختار سرمایه تنها یک مفهوم علمی نیست بلکه یک مفهوم تجربی و کمی است که می تواند جدا از ساختارهای موجود در اختیار یکان یکان افراد یک سازمان قرار بگیرد و در پر و بال دادن استعداد نقش تعیین کننده داشته باشد. از این منظر هر فردی در خط تولید یک سرمایه برای هر بخشی خواهد بود زیرا آموزش ، کسب تجربه و اعتماد و کارآیی موضوعاتی نیستند که ساده به دست بیاید. شاید با مرور دوباره ی بسیاری از کارخانجاتی که امروز متأسفانه شاهد تعطیلی آنها هستیم ما را به درک موضوع نزدیکتر کند. بازار در شوک گردشهای بالا و پائین نیازمند تصمیمات تازه و رویکرد جدید است و در این مسیر نیروی انسانی باید در فرآیند بازآموزش قرار بگیرد تا چشمه های خلاقیت دوباره غلیان داشته باشند در غیر اینصورت باید شاهد کرکره های پایین آمده و منظره های تأسف بار باشیم.
با گذشت یکماه از سال 98 آمارهایی که از برخی کارخانجات به دست می آید با همه ی مشکلاتی که به واسطه ی برخی مسائل داخلی و خارجی وجود دارد بسیار دلگرم کننده و قابل ارزیابی است. استفاده درست از نیروهای آموزش دیده و نائل آمدن بر مشکلات و موانع تولید و مطالعه ی درست ساختارهای اجرایی و مدیریتی سبب شد تا فولاد مبارکه به عنوان یکی از قطب های بزرگ تولیدی کشور با ثبت چهار رکورد در بخش نورد گرم ، نورد سرد ، فولاد سبا و آهن سازی دل مردم را در هوای سرد بهاری این روزها گرم کند و امیدوار به ادامه ای قدرتمندتر در بازار باشد. این اولین بار نیست که این واحد تولیدی با انجام اقدامات و ابتکارات سنجیده باعث رونق بازار و تولید می شود اما سؤال مهم اینجاست که چرا از تجربه های موفق فولاد در جهت رونق سایر بخشهای تولیدی استفاده نمی شود خصوصاٌ اینکه وقتی به شرکتهای وابسته به این صنعت توجه کنیم خواهیم دید اجرای مهندسی مدیریت فولاد که ثمره های قابل توجهی برای کشور دارد خواهد توانست انرژی تازه ای به رگهای تولید کشور تزریق کند. شناخت تعریفهای چند وجهی سرمایه ، نگاه کلان مدیریتی ، اجرای بی کم و کاست و کم خطای طرحهای عملیاتی و اعتماد به نیروهای آموزش دیده از ارکان موفقیت فولاد است که می تواند طرح موفقی برای اقتصاد کشور هم باشد.