به گزارش نبض بازار، حرفهای عادل فردوسیپور در جمع دانشجویان فارغالتحصیل دانشگاه صنعتی شریف در شبکههای اجتماعی واکنشبرانگیز شد، حرفهایی که به مهاجرت نخبگان این دانشگاه اشاره داشت.
او گفت که با سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری رئیسجمهور و رئیس بنیاد ملی نخبگان هم اتفاقا در همینباره صحبت کرده و ادامه داد: با مهاجرت هر ایرانی یک خنجر بر قلبم زده میشود.
او از مهاجرت و مشکل «دیگری بودن» در سرزمین دیگر حرف زد و گفت که هرچند هرگز فرش قرمزی برای نخبگان در ایران پهن نمیشود، اما باید با تمام موانعی که برسر راهمان هست یا پیش پایمان میگذارند، بجنگیم.
مهاجرت و خصوصا مهاجرت نخبگان از ایران مدتهاست که به یک دغدغه مهم تبدیل شده است. شاید به همین خاطر است که تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس میگوید: درحال حاضر ما دو نوع بحران داریم، یک نوع بحران درون سیستمی یا درون نظامی، و نوع دیگر بحران برون نظامی است. بحران اساسی در اینباره تنظیم رابطهی ما با جهان است، ما از این منظر در یک وضعیت بحرانی بنیادی قرار گرفتهایم، بههمین دلیل مسئله تحریم، جنگ، مداخلهها در ایران، مداخله ایران در کشورهای حاشیهای، جنگ در حاشیه ایران را شاهد هستیم؛ در این میان از همه مهمتر مسئله مهاجرت وجود دارد.
او ادامه میدهد: مردم در اروپا هم مهاجرت میکنند، اما اصطلاحاً نمیروند تا برای همیشه گم بشوند، آنها میروند که موثر واقع بشوند و در عین حال برگردند تا در جامعه خودشان اثرگذار شوند.
من با ایتالیاییهایی در آمریکا و کانادا مواجه شدم که مهاجرت کرده بودند نه برای اینکه برای همیشه در آمریکا باشند بلکه آمده بودند یک موقعیت خوب شغلی و فرهنگی پیدا کنند نه برای اینکه علیه سرزمین خودشان باشند بلکه احتمالاً مجدد به سرزمین خودشان برگردند.
او معتقد است که مهاجرت در ایران دقیقا یک مسیر یکطرفه است، آدمها میروند که در جهان گم بشوند، میروند در یک سرزمین دیگری زندگی کنند و وقتی که رسیدند میگویند آخیش و خیلیهایشان به کشور بی اعتنا میشوند و از کشورشان فاصله میگیرند، گویی به سرعت فرهنگ محلی را میپذیرند، بنابراین عموماً میروند که بمانند، بههمین دلیل است که ایرانیان مهاجرت کرده نقش عمدهای در ساختن جهان دیگر پیدا میکنند.
نگاهی به جدول وضعیت ماندگاری، خروج و بازگشت برگزیدگان کنکور و المپیادیها نشان دهنده رغبت به ماندگاری آنها در خارج از کشور است.
تحلیل آمار دریافتی از اداره گذرنامه در بازه زمانی سال ۱۳۸۰ تا مرداد ۱۳۹۹ نشان میدهد که ۵۶.۶ درصد از «دارندگان مدال در المپیادهای دانشآموزی»، ۶۹.۱ درصد از «مشمولان بنیاد نخبگان» و ۷۸.۳ درصد از افراد «حائز رتبههای یک تا هزار» آزمون سراسری در داخل کشور هستند.
در میان گروههای مورد بررسی، به ترتیب المپیادیها با ۳۷.۲ درصد، مشمولان بنیاد نخبگان با ۲۵.۵ درصد و رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری با ۱۵.۴ درصد بیشترین درصد افراد مقیم خارج را به خود اختصاص دادهاند.
جایگاه دانشجوفرستی ایران در بازه زمانی ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ از رتبه ۲۹ در جهان به رتبه ۱۱ ارتقاء یافته بود که بالاترین جهش رتبهی دانشجوفرستی ایران در طول دو دهه گذشته بوده است. در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ جمعیت دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در تراز ۵۰ هزار دانشجو ثابت مانده و به رتبه ۱۹ ام تنزل یافته است.
مهاجرت از نخبگان به سایر گروههای جامعه رسید
مهاجرت در نخبگان که در سالهای گذشته در گروههای فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر، المپیادیها و رتبههای تک رقمی دانشگاهها بسیار پرسروصدا بود، حالا به سطح متوسط جامعه و حتی افرادی با مهارتهای کاری و نه تحصیلی رسیده است.
در همین خصوص احمد بخارایی، جامعهشناس به خبرآنلاین میگوید: مسأله مهاجرت به خارج هم تابع شرایط سخت اقتصادی است، میلیونها نفر از مردم ایران علاقهمند به مهاجرت و رفتن هستند، رفتنی که معلوم نیست چه سرنوشتی برای آنها دارد، یعنی بهقدری فشار جلوی زندگی آنها هست که مجبور میشوند به کوه و دشت و دریا بزنند تا بروند، حتی امیدی به زنده رسیدن ندارند، اما باز میروند.
چه شد که نیروی کار ایرانی به خارج رفت؟
نیروی کار ماهر ایرانی برای تطبیق پذیریاش با مهارتهای بازار کار جهانی مشکلاتی نظیر زبان انگلیسی، سطح استانداردها و ... دارد، از طرفی دیگر کشورهای مهاجرپذیر به این جمعبندی رسیدهاند که اگر بخواهند چه از ایران و چه از بقیه کشورها نیروی کار جذب کنند، مشکل تطبیق استانداردهای مهارتی دارند، بنابراین دست به یک راهکار زدند، راهکار آنها پیشنهادات اغوا کننده و در عینحال جذاب برای جذب نیروی کاری که در ابتدا بخواهد در مقاطع تحصیلی درگیر شود است. یعنی کارکرد اصلیِ جذب دانشجوی بینالمللی در دنیا، تامین نیروی کار مورد نیاز برای بازار کار آن کشور است.
در همین خصوص بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران میگوید:برای همین کشورهای مهاجر پذیر تصمیم گرفتند کمبود نیروی کار خود را از طریق سیستم دانشگاهیشان رفع کنند؛ به همین خاطر دانشجویان را از کشورهای مختلف میگیرند و نیروی کار را آنجا تربیت و با فرهنگ و زبان و مهارتهای مورد نیازشان آشنا میکنند.
در عین حال جذب دانشجو باعث میشود که مشاغل آکادمیک هم برای کشورهای پذیرنده ایجاد شود که در واقع با یک تیر دو نشان میزنند. به همین خاطر الان جذب دانشجوی بینالمللی در دنیا و مخصوصا کشورهایی که با کمبود نیروی کار مواجه هستند به یک استراتژی اصلی تبدیل شده است.
در چنین وضعیتی ایرانیها وقتیکه نمیتوانند مستقیم وارد بازار کارِ کشورها شوند از این مسیر میانبر استفاده میکنند، به این معنا که حتی اگر در اینجا موقعیت شغلی و کار داشته باشند، بعضا رها میکنند و از کانال تحصیلی اقدام به مهاجرت میکنند و بسته بهمقطع تحصیلیشان که معمولا هم در تحصیلات تکمیلی هستند، یکی دو سال یا بیشتر در کشور مقصد ادامه تحصیل میدهند و بعداً روند جذب شدن در بازار کار را طی میکنند.
ایرانیها به کجاها مهاجرت میکنند؟
در سالنامه مهاجرتی که سال گذشته تدوین شده، براساس منابع بین المللی جمعیت مهاجر ایرانی در دنیا در سال ۱۹۹۰ میلادی، بالغ بر ۸۲۰ هزار نفر بوده است، که این رقم در سال ۲۰۲۰ میلادی به ۱.۸ میلیون نفر رسیده است، در واقع طی ۳۰ سال گذشته جمعیت مهاجران ایرانی ۲.۲ برابر شده است. البته براساس منابع داخلی (دبیرخانه شورای عالی ایرانیان) جمعیت مهاجران ایرانی خارج از کشور ۴.۰۴ میلیون نفر برآورده شده که این آمار بر اساس منابع بین المللی قابل راستی آزمایی نیست.
در همین خصوص بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران میگوید: بر اساس آمار سازمان ملل، چهار کشور آلمان، سوئد، هلند و فرانسه در اتحادیه اروپا در حال حاضر میزبان بیشترین تعداد مهاجر متولد ایران هستند. (انگلیس به دلیل خروج از اتحادیه اروپا از این لیست حذف شده است). براساس این آمار در سال ۲۰۲۰، کشور آلمان با ۱۵۲ هزار و ۵۹۰ مهاجر متولد ایران در جایگاه نخست قرار دارد.
به گفته او در سال ۲۰۲۰ بیشترین درخواست ویزای ثبت شده و همچنین تعداد ویزای شنگن صادر شده برای ایرانیان در اروپا، متعلق به کشورهای آلمان، فرانسه و ایتالیا بوده است؛ لذا کشور آلمان اولین مقصد ایرانیها برای مهاجرت به اروپاست. انگستان دومین مقصد مهاجرت ایرانیها در خارج از اتحادیه اروپا است و در حال حاضر حدود ۸۳ هزار و ۵۳۱ نفر ایرانی در این کشور زندگی میکنند. همچنین استرالیا همواره یکی از مقصدهای اصلی مهاجرت ایرانیها در همه انواع مهاجرت از جمله مهاجرت کاری بوده و تعداد کل جمعیت ایرانیها در استرالیا در این سالها روندی صعودی داشته است.
برگردیم به حرفهای فردوسی پور، آنجا که میگوید برای هیچکداممان فرش قرمز پهن نشده است، حق با اوست، خصوصا که بازگرداندن نخبگان و نیروی کار ماهر از خارج از کشور به ایران قطعا به فرش قرمز نیاز دارد، به انگیزه برای یافتن جایگاه مناسب، وگرنه چه کسی دلش میخواهد همیشه نقش «دیگری بودن» داشته باشد.