حسین راغفر تحلیلگر اقتصادی در گفتگو با نبض بازار، درباره افزایش ده برابری یارانهها توسط دولت سیزدهم گفت: اولاً همه برنامههای یارانه نقدی در همه دنیا شکست خورده و نمونه بارز آن در ایران است که وزیر اقتصاد دولت یازدهم در آن روزهای آخر وزارت خود گفت، ما برای پرداخت سه هزار و ۵۰۰ میلیارد تومانی که در ماه باید یارانه نقدی بپردازیم دولت همواره با ماتم و مشکلات جدی روبرو است و ناگزیر میشود که مجبور است از منابع درآمدهای نفتی یارانهها را پرداخت کند که این درآمدها باید صرف توسعه زیرساختها و ظرفیتهای تولیدی نفت و گاز در کشور میشد ولی چون این اتفاق نیفتاد امروز قادر نیستیم خلاء حضور روسیه را در بازارهای جهانی پر کنیم بخاطر اینکه اصلاً ظرفیت تولید نداریم.
وی ادامه داد: سرمایه گذاری در تولید گاز و حوزههای نفتی نکردیم و به یک تعبیری دومین دارنده ذخایر گاز در دنیا هستیم، ولی برای تامین نیازهای خود گاز از خارج وارد میکنیم به این بخاطر که فرصتهای سرمایه گذاری را از جامعه خود دریغ کردیم. آن هم به این دلیل و تعبیر آقایان به ۷۶ میلیون نفر یارانه پرداخت میکنیم. البته این آمار و ارقام به شدت قابل نقد و بررسی است که معلوم نیست آیا واقعاً چنین اتفاقی افتاده و میافتد یا خیر؟
فقط به 40 درصد یارانه پرداخت می شد نه 76 میلیون
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا تصریح کرد: به نظر من، حداقل ۳۰ درصد این ارقامی که بیان میشود عملیاتی نمیشود حال با توجه به اینکه عملیاتی نمیشود این سوال بوجود میآید که این منابع کجا میرود؟ جواب مشخصی داده نمیشود و اتفاقی که از روز اول پرداخت یارانهها افتاد بخصوص بعد از اینکه در سال ۹۳ مجدداً این یارانهها عملیاتی شد این تردید را مطرح کردم. به هر صورت اتفاقی که افتاده این است، حجم بزرگی از منابعی که بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیارد بوده از منابع کشور به افراد داده شده که در موقع پرداخت این یارانهها حداکثر به ۴۰ درصد جمعیت پرداخت میشد و نه به ۷۶ میلیون نفر که ادعا میشود پرداخت شده است.
یارانه های نقدی اقدام شکست خورده ایی است
راغفر افزود: به نظر من، یک ظرفیت بزرگ انحراف منابع کشور برای سرمایه گذاری در زیرساختها بوده که امروز این مسئله ادامه دارد. نکته دیگر این است که تجربه جهانی پرداخت یارانههای نقدی همواره محکوم به شکست بوده و ادامه آنها تبدیل به پدیده سیاسی میشود که دولتها حاضر نیستند آن را کاهش یارانهها یا حذف یارانهها به اسم آنها تمام شود کما اینکه در دولت دوازدهم هم حاضر به انجام چنین کاری نشد. علیرغم همه محدودیتهایی که کشور با آن روبرو بود.
این تحلیلگر ادامه داد: نکته دیگر در پرداخت یارانههای نقدی این است که دولت میتواند به جای پرداخت یارانههای نقدی خدمات مورد نیاز خانوارها بخصوص اقشار محروم، خدماتی که در قانون اساسی اجرای آنها جزو تعهدات دولتها برشمرده شده مثل آموزش و پرورش رایگان، خدمات سلامت رایگان و همینطور خدمات مسکن را از منابع خود تامین کند که کمک به خانوارها شود. شاهد هستیم ۵۰-۴۰ درصد جمعیت کشور امروز مشمول این دریافت یارانهها میشوند. همچنین کمک به رشد اشتغال در کشور نیز میکند.
وی در پاسخ به این سوال، با افزایش یارانهها که ظاهرا عنوان کردند بعد از دو ماه کالابرگ ارائه میشود آیا باعث افزایش تورم نمیشود؟ بیان کرد: قطعاً این منابع منجر به رشد تورم خواهد شد و تردیدی در این نیست. منتهی بحث بر سر این است اگر بصورت ارائه خدمات و نه فقط کالابرگ باشد، میتوانست به اشتغال کمک کند. اینکه گفته شده کالابرگ ارائه میدهند یعنی تولید در چند سال تضعیف شده که باید واردات بیشتری داشته باشیم و عملاً چاره بزرگی برای سالهای آینده دولت و نظام تصمیم گیری میکنند و این خطر بسیار جدی بشمار میآید و این مسئله سیاسی میشود. کما اینکه همان زمان میخواستند یارانه نقدی بپردازند بارها گفته شده و تذکر به دولتهای وقت داده شد، ولی چون مسئله سیاسی بود کسی توجه نمیکرد.
راغفر تصریح کرد: مسئلهای که وجود دارد؛ هدف حاکمیت از این کار این نیست که منابعی را جابجا کند بلکه هدف قطع یارانه است. هر بار دولتها خواسته اند یارانهها را قطع کنند هزینه زندگی مردم را بالا برده و عدم تعادل در زندگی مردم ایجاد کردند. ضمن اینکه هزینههای تولید هم به تبع آن بالار فته و موجب شده تورم ایجاد شود و وقتی تورم ایجاد شده گفته اند قاچاق بنزین و سوخت و ... صورت میگیرد و به دنبال آن قیمت حاملهای انرژی کم است و آنها را افزایش دهیم و این چرخه و این مارپیچ تورم در سالهای بعد اتفاق میافتاد که بارها تکرار شده است.
چه کسی گفته قیمت ارز25 هزارتومان باشد؟
این استاد دانشگاه در خصوص راهکار برای آرامش در بازار اقتصادی تاکید کرد: مسئله اصلی برای کنترل شرایط کنونی و کنترل بحرانی که در آن قرار گرفتیم این است که باید قیمت ارز را شدیداً کاهش دهیم. آقایان ادعا میکنند، فاصله ۴۲۰۰ تومان تا ۲۵ هزار تومان را پرداخت میکنیم، در حالی که چه کسی گفته قیمت ارز ۲۵ هزار تومان باید باشد؟ این را خود دولت تعیین کرده است. چرا قیمت ارز نباید هزار تومان باشد؟ اگر هزار تومان باشد منافع گسترده است، ولی نکته این است که نمیخواهند به سهمیه بندی ارزی تن بدهند که در آن صورت باید ارز برای تامین کالاهای اساسی مردم و تولید مصرف شود و برای واردات و به اسم واردات و به افراد داده نمیشود و این آن چیزی است که حاکمیت از آن اجتناب میکند، چون یکی از اهداف این برنامه ادامه خروج ارز از کشور رسمی شود.