به گزارش ایسنا، حضور خانوادگی در سیاست یکی از مشخصات جامعه سیاسی در ایران در سدههای گذشته بوده و یکی دیگر از ویژگیهای جامعه هم تلاش برای سر درآوردن از روابط خانوادگی سیاستمداران است؛ حضور اعضای یک خانواده در سیاست موجب میشود که افکار عمومی راحتتر بتواند از اشتراک نظر و اختلافهای اعضای آن خانواده حداقل در مسایل سیاسی اطلاع یابد. در واقع اختلاف نظر خانوادگی سیاستمداران از عرصه خصوصی به عرصه عمومی کشانده میشود.
به بهانه درگذشت مرحوم داود احمدینژاد برادر رییس دولتهای نهم و دهم، به بررسی برخی اختلافنظرهای سیاستمدارانی میپردازیم که همراه با عضوی از خانوادهشان در سیاست کشور حضور دارند.
احمدینژادیها؛ برادر مقابل برادر
داستان این دو برادر در قالب رابطه اصولگرایان با رییس دولت نهم و دهم قابل تعریف است. ابتدا همراه بیچون و چرای احمدینژاد و بعد مخالفی پروپا قرص، البته شاید مراعات برادر را داشت و خیلی در ظاهر بدگویی محمود را نکرد.
داوود با ریاستجمهوری محمود در سیاست ایران دیده شد. او مدتی به ریاست بازرسی نهاد ریاستجهوری منصوب شد اما در مرداد 1387 از مقام خود کنارهگیری کرد. آنطور که در آن مقطع رسانهها بیان کردند، علت کنارهگیری وی اختلاف با برادر بر سر انتصاب علی کردان به پست وزارت کشور و تأثیرپذیری زیاد از مشایی بود.
داوود بعدها منشا اختلاف را انتصاب علی کردان به پست وزارت کشوردانست. اندکی پس از استیضاح و برکناری علی کردان ، داوود احمدینژاد از سوی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به عنوان دبیر جدید کمیته دائمی پدافند غیرعامل منصوب شد. او در سال 92 برای انتخابات ریاستجهوری ثبتنام کرد تا ریاستجمهوری در خانواده احمدینژاد باقی بماند ولی از سوی شورای نگهبان تایید نشد. پس از آن دیگر مرحوم داوود فعالیت سیاسی چشمگیری نداشت. او در روز 12 مهر به علت بیماری در بیمارستان فوت کرد تا اختلاف دو برادر اینگونه پایان یابد.
جنتیها؛ اختلاف نظری فراتر از شکاف نسلها
آیتالله جنتی آنقدر که در نظارت بر قوانین مجلس و انتخابات مصر و موفق بود، در همراه کردن پسرش علی با دیدگاه خودش موافق نبود به گونهای که اختلاف این دو فراتر از اختلاف نسلها رفته است. علی جنتی عضو حزب اعتدال و توسعه است. این حزب با راهنمایی و حمایت آیتآلله هاشمی شکل گرفت. شاید آیتالله هاشمی نقطه افتراق این پدر و پسر شد و علی از حامیان و آیتالله احمد از منتقدان جدی هاشمی بود. علی همچنین روابط نسبتا نزدیکی با اصلاحطلبان دارد ولی پدر مواضع سیاسی اصلاحطلبان را قبول ندارد. پسر حامی دولت روحانی است اما پدر منتقد جدی روحانی است. جنتی در دولت خاتمی سفیر ایران در کویت بود، در اوایل دولت احمدینژاد در وزارت کشور مسئولیت گرفت اما خیلی زود برکنار شد و در دولت حسن روحانی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفت.
علاوه بر تفاوت در دیدگاههای سیاسی، این پدر و پسر در مسایل فرهنگی نیز تفاوتهای چشمگیری با هم دارند. پسر در مصاحبهای درباره اختلاف دیدگاههایش با پدر گفته بود که «بحث نمیکنیم تا احترامها حفظ شود.» پدر هم در همین رابطه میگوید که « اختلاف سلیقه بین ما وجود دارد همان طور که او نیز در مصاحبه ای این مسئله را عنوان کرد؛ اختلاف سلیقه ما کم نیست؛ مثلا از نظر اسلامی من تشخیصی دارم ایشان آن را قبول ندارد. گاهی اوقات نیز در خصوص مسائل مباحثه می کنیم و قانع هم نمی شود.»
بازگشایی خانه سینما، حمایت از برگزاری کنسرت موسیقی، تلاش برای رفع توقیف برخی فیلمهای سینمایی بخشی از عملکرد علی در وزارت فرهنگ دولت روحانی بود البته هرچه عملکرد وی موجب رضایت نسبی اهالی فرهنگ شد اما همزمان فشارها به وی از سوی منتقدین هم شروع شد. علی درباره نظر پدر درباره پذیرفتن وزارت ارشاد میگوید که «به ایشان اطلاع دادم، ایشان هم نظرشان این بود که وزارت ارشاد مشکلات فراوانی دارد و اگر به وزارتخانه دیگری میرفتم، بهتر بود.
آیتالله جنتی هم درباره عملکرد علی در وزارت ارشاد در تریبون نماز جمعه انتقاداتی را بیان کرد و وی بعدها اظهار داشت که «چندین بار به طور خصوصی در خانه به وی تذکر دادم؛ به صورت کلی بگویم وزارت ارشاد باید ریشهای اصلاح شود؛ فضای وزارت ارشاد باید تغییر کند. در برخی دیگر از وزارت خانه نیز این چنین است؛ با اصلاح موردی مشکل حل نخواهد شد.»
احمد جنتی در تقسیمبندیهای سیاسی کشور در زمره محافظهکارترین گرایش جناح اصولگرایی و علی جنتی از اعتدالگرایانی محسوب میشود که به واسطه دولت روحانی، به اصلاحطلبان نزدیک است.
لاریجانیها؛ تعامل و تفاوت
برجام و دولت روحانی علاوه بر اینکه میان اروپا و آمریکا اختلاف ایجاد کرده است، منشا روشن شدن اختلاف نظرهای برخی سیاستورزان ایرانی هم شده است. مثلا با روی کار آمدن دولت روحانی، علی لاریجانی به حمایت از رییسجمهور پرداخت و اوج این حمایت در تصویب برجام در مجلس اصولگرای نهم خود را نشان داد این در حالیست که صادق لاریجانی در کنار حمایت از کلیت برجام، همواره انتقادات خود را نسبت به نحوه اجرای برجام توسط طرف مقابل بیان کرده است.
هرچه رییس مجلس و رییسجمهور با هم تعامل دارند، اما تعامل رییس قوه قضاییه با رییسجمهور با فراز و فرود همراه بوده است. علی و صادق لاریجانی هرکدام موضع مختلفی نسبت به روحانی دارند. البته انتقادات گاه و بیگاه روحانی از قوه قضاییه، واکنش رییس این قوه را در برداشته است برای نمونه لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد و واکنش رییسجمهور خیلی زود به مناظره تریبونی میان رییسجمهور و قوه قضاییه تبدیل شد که علی لاریجانی هم پشت روحانی درآمد و همین حمایت موجب شد که صادق لاریجانی هم به روحانی تفقدی کند و هم به برادرش.
رییس قوه قضاییه در واکنش به انتقاد روحانی و علی لاریجانی از قوه قضاییه خطاب به روحانی و برادرش گفت که «لغو سخنرانی یک نماینده یک مساله است اما شایعه علیه رییس قوه را مسئول نبودید دفاع کنید؟ برای سخنرانی یک نماینده اظهار نگرانی کردید اما اینکه نماینده لیست امید که به نحوی به شما هم مرتبط است رییس قوه را متهم کرده آنوقت شما وظیفه ندارید این مایه شرمساری نیست؟...این گلایه را از رییس مجلس هم دارم اما ایشان منصفانه تر گفته است. عرض من به رییس مجلس این است به رییس قوه قضاییه در مجلس تهمت زدند و سکوت کردید البته من به دفاع شماها نیازی ندارم...به دنیال همین بحثها گفتند مقام معظم رهبری هم از رییس قوه به شدت ناراحت است و حتی دیگر رییس قوه را به محضرشان نمی پذیرند در حالی که من دو بار به محضر رهبر انقلاب رفتم...به دروغ گفتند که رهبری می خواهند آیت الله جنتی را به عنوان رییس قوه انتخاب کنند که رهبری خنده شان گرفت که این دروغ ها را از کجا می آورند؟
هر از چندگاهی که اختلاف این دو بالا میگیرد، جلسه سران قوا برگزار شده و شاید علی آقا واسطه میشود تا اختلاف نظر برادرش با رییسجمهور موقتا فروکش کند.
زیباکلامها؛ فلسفه سعید در برابر سیاست صادق
این دو برادر البته در زمره اساتید دانشگاه محسوب میشوند که مواضع سیاسی آنها در مقابل یکدیگر است. صادق استاد علوم سیاسی و سعید استاد فلسفه در دانشگاه تهران است. مواضع صادق به اصلاحطلبان نزدیک بوده و او جزء حامیان دولت است و صادق از منتقدان دولت روحانی است.
سعید درباره رابطه خود با صادق و اختلافهای سیاسی موجود با برادر میگوید:« ایشان با آن سابقه ارتدوکسی مذهبیشان، طبیعتا با دولتی مثل دولت روحانی یا هاشمی و به خصوص با دولتی همچون دولت خاتمی، به هیچ وجه سازگاری ندارد و در حقیقت این افراد و دولتهایشان را تا مرز خیانتکردن به انقلاب و آرمانهای انقلاب، پیش میبرد و متهم میکند. بر عکس، برادرم به شدت از احمدینژاد طرفداری میکرد که این هم طبیعی بود. رمز و راز درک نگاه ایشان از یک جهت خیلی ساده است. برادر من با هر چیزی که ملهم و متاثر از غرب باشد، با تمام وجود مخالف است. او اساسا غرب را از حیث اندیشه و فلسفه و اقتصاد و مناسبات اجتماعی و سیاسی اقتصادی، پست و ناپاک و پلید می داند. او منحیثالمجموع، غرب را جرثومه فساد و تباهی میداند.... آخر قصه برادران زیباکلام از نظر من این است که تا وقتی که مادر ما در قید حیات باشند (حالا اگر من خودم زودتر از مادرم فوت نشوم)، من به احترام مادرم خودم را موظف میدانم ارتباطم با برادرم قطع نشود. ولی اگر – زبانم لال – مادرمان از دنیا بروند، فکر میکنم آن تار مویی هم که ما را به هم متصل میکند، متاسفانه از بین خواهد رفت.»
البته همیشه میان برادران یا اهالی یک خانواده اختلاف نظر سیاسی وجود ندارد به طور مثال رابطه مرحوم آیتالله اکبر و محمد هاشمی، محمد و محمدرضا خاتمی، سعید و وحید جلیلی، برادران جهانگیری، رضایی و روحانی بدون چالشی رسانهای بوده است.