تغییر کابینه واقعا مشکلی را حل می کند؟
به گزارش روزنامه وقایع اتفاقیه اما نکته‌ای که مطرح می‌کنم این پرسش است که آیا واقعا با تغییر وزرا، خیلی از مشکلات برطرف می‌شود؟ باید به این پرسش اندیشه کرد، مخصوصا این‌روزها که همه از ضرورت تغییر کابینه سخن می‌گویند.

به نظر می‌رسد جریان کارشناسی و تحلیلگر، گرفتار یک مدگرایی شده است؛ یعنی همین‌که بحثی شکل می‌گیرد، همه کارشناسان بدون آنکه در آن تحقیق و پژوهشی کرده باشند از آن سخن می‌گویند و بر آن می‌دمند.

ماجرای تغییر کابینه نیز از این منظر قابل تحلیل است. همه می‌گویند که کابینه باید تغییر کند اما کسی دلیل قابل تأمل و متکی بر تحقیق ارائه نمی‌دهد.

برانداز کردن نظریات کارشناسان و تحلیلگران، هر آدمی را به این نتیجه می‌رساند که رویکردهای موجود در تغییر کابینه یا بیشتر آبشخور سیاسی دارند یا در‌گیر تبعیت از مدی شده‌اند که از تغییر کابینه سخن می‌گوید.

تغییر کابینه لازم است اما چرا؟ برای پاسخ به این پرسش حتی نباید با دولت یا مسئولان دولتی تعارف سیاسی و جناحی داشت. به‌طور قطع، بخش بزرگی از دلایل تغییر کابینه، عدم همراهی و همیاری فکری اعضای کابینه با یکدیگر است. کابینه در چند سال گذشته به‌طور قطع سرعت مطلوبی نداشت. این مسئله را البته نباید فراموش کرد که این آهستگی تا بخش بسیار زیادی متکی به ناکارآمدی دولت‌های نهم و دهم و ارثیه شومی بود که از سوی آنها در فرایند اجرای بهینه مسئولیت‌های دولتی بر جای مانده بود اما آن‌طور که باید در برخی حوزه‌ها اعضای کابینه، نه با یکدیگر هماهنگ بودند و نه آن‌طور که باید سعی می‌کردند از ارثیه دولت قبل، یعنی ناکارآمدی، رهایی یابند. این موضوع تا حد زیادی اثبات شده است ولی در همین حد هم وقتی کارشناسان می‌خواهند حکم به تعدیل 50 درصدی کابینه بدهند باید بتوانند نقطه‌نظرات خود را با ادله‌ کارشناسی همراه سازند؛ تا حدی که این درک ایجاد شود که مدعیان کارشناسی در بررسی‌های خود فقط تا نوک بینی را لحاظ نکرده‌ و می‌دانند که اگر به فرض، کابینه هم کاملا تغییر کند و بهترین نیروها هم جایگزین شوند اما اگر قصدی برای به‌کارگیری کارآمدی وجود نداشته باشد، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد.

به‌عنوان مثال اگر تعدیلی سراسری در بدنه نیروها صورت بگیرد و بهترین کارها نیز در چهار سال آینده رخ دهد اما باز تریبون‌های دولت به این شکل عمل کنند می‌توان گفت که در نگاه مردم، هیچ حرکتی صورت نگرفته است. از بحث فاصله نگیریم؛ کابینه نیاز به تغییر دارد اما این نیاز نباید بر حسب پزها و مدهای کارشناسی تجویز شود. اگر ترمیم دولت برای بهینه‌شدن عملکردها، ضرورت‌های دیگری هم دارد باید از آنها نیز سخن گفت. می‌توان کابینه را تغییر داد اما به‌طور قطع این تغییر، همه باید‌ها و نبایدهای بهترشدن اوضاع دولت نیست. همه نگرانی از این است که تغییر کابینه، تنها ملاک مورد بحث و دیده‌شده برای رونق کارآمدی باشد؛ این نگرانی کوچکی نیست. آیا واقعا اگر کابینه 50 درصد تغییر کند همه مشکلات برطرف می‌شود که آن‌قدر بر آن می‌دمیم و از گرفتاری‌های دیگر سخن نمی‌گوییم؟