روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۴ برای بازارهای مالی ایران آرام نگذشت. از ۲۷ تا ۳۱ شهریور، با شدت گرفتن خبر فعال شدن «مکانیسم ماشه» و نگرانی از تبعات آن، طلا، سکه و دلار رشد کمسابقهای را تجربه کردند؛ رشدی که به خوبی نشان میدهد بازار بیش از هر زمان دیگری زیر سایه سیاست حرکت میکند.
در ۲۷ شهریور، هنوز نشانههای التهاب چندان آشکار نبود. هر گرم طلای ۱۸ عیار ۸ میلیون و ۸۳۰ هزار تومان قیمت داشت، سکه امامی در محدوده ۹۴ میلیون و ۱۴۰ هزار تومان معامله میشد و دلار آزاد زیر مرز ۹۹ هزار تومان قرار داشت. نیم سکه ۴۸ میلیون و ۵۶۰ هزار تومان و ربع سکه ۲۷ میلیون و ۷۶۰ هزار تومان بود؛ ارقامی که گرچه بالا محسوب میشد، اما بازار در حالتی نیمهثابت به سر میبرد.
چهار روز بعد، در ۳۱ شهریور، ورق کاملاً برگشت. طلای ۱۸ عیار از مرز ۹ میلیون و ۶۷۰ هزار تومان عبور کرد، سکه امامی با رشدی حدود ۹ میلیون تومان به ۱۰۳ میلیون و ۱۴۰ هزار تومان رسید و دلار آزاد نیز وارد کانال ۱۰۵ هزار و ۸۶۰ تومان شد. نیم سکه در این مدت به ۵۳ میلیون و ۸۶۰ هزار تومان و ربع سکه با جهشی چشمگیر به ۳۲ میلیون و ۶۶۰ هزار تومان رسید. به بیان ساده، در کمتر از یک هفته، بازار شاهد رشد بین ۷ تا ۱۸ درصدی در شاخصهای اصلی خود بود.

اما این اعداد تنها بخشی از ماجرا را روایت میکنند. از زاویه تحلیلی، آنچه بازار نشان میدهد چیزی فراتر از افزایش معمول قیمتهاست. ربع سکه با رشد بیش از ۱۷ درصدی، تبدیل به شاخص مهمی شد که به خوبی رفتار سرمایهگذاران خرد را بازتاب میدهد. مردمی که توان خرید سکه تمام ندارند، برای حفظ ارزش داراییشان به سمت ربع و نیم سکه میروند. این موج خرید در مقیاس خرد نشاندهنده بیاعتمادی عمومی نسبت به آینده و هجوم سرمایههای کوچک به داراییهای امن است.
طلای خام و سکههای بزرگتر نیز رشد قابل توجهی داشتند، اما تفاوت نرخ رشد نشان میدهد بخش عمدهای از نقدینگی تازه وارد بازار، از جیب خانوارها و پساندازهای کوچک آمده است. دلار هم اگرچه با رشد ۷ درصدی آرامتر از طلا حرکت کرد، اما همچنان موتور محرک اصلی این افزایشها باقی ماند.
پیام اصلی بازار روشن است: نااطمینانی سیاسی مساوی است با جهش انتظارات تورمی. فعال شدن مکانیسم ماشه، چه در عمل به بازگشت تحریمهای شدید منجر شود و چه نه، اثر روانی خود را پیش از هر چیز بر بازار داخلی گذاشت. مردم و معاملهگران، که تجربه سقوطهای پیشین ریال را در حافظه دارند، کوچکترین نشانه تنش خارجی را به سرعت در قیمت سکه و طلا ترجمه میکنند.
برای دولت، این جهش یک هشدار جدی است. سیاستهای تثبیت نرخ و تزریق مقطعی ارز در چنین شرایطی کارآمدی محدودی دارند. وقتی بازار به زبان خودش از بیثباتی حرف میزند، نادیده گرفتن آن تنها به تعمیق شکاف میان اقتصاد رسمی و اقتصاد غیررسمی خواهد انجامید.
در نهایت، آنچه در هفته پایانی شهریور رخ داد، نشان داد بازار طلا و ارز همچنان حساسترین دماسنج سیاست خارجی ایران است. هر تصمیم یا خبر دیپلماتیکی، حتی اگر در حد گمانهزنی باشد، مستقیماً در تابلوهای صرافی و طلافروشی منعکس میشود؛ و این یعنی هزینه سیاست خارجی پرتنش، نه فقط در سطح روابط بینالملل، بلکه هر روز در زندگی اقتصادی مردم ایران پرداخت میشود.