به گزارش نبض بازار- ۱۷ هزار کارگر ذوب آهن اصفهان به یک مشکل برای این کارخانه تبدیل شدهاند. عدم توانایی مجموعه در اداره خود و پرداخت حقوق، باعث زیان بیشتر کارخانه شده است. برخی مدعیاند که یکی از مشکلات اساسی کارخانه، در دل کارخانه یعنی کارگراناند. فعالان صنعتی مدعیاند که ذوب آهن باید با ۵ هزار کارگر به کار خود ادامه دهد که منتهی به تعدیل ۱۲ هزار نیرو میشود. اما تعدیل مشکل ذوب آهن را حل میکند؟
در هفتههای اخیر چالشهای ذوب آهن بیشتر به گوش میرسد. وقتی حقوق کارگران در اثر مشکلات مالیاتی ذوب آهن پرداخت نشد، مسأله کارگران مازاد این کارخانه هم مجدداً مورد توجه قرار گرفت. در جلسه اخیر انجمن تولیدکنندگان فولاد، سبحانی، مدیر انجمن و مدیرعامل سابق فولاد مبارکه اعلام کرد که ذوب آهن ۱۲ هزار نیروی مازاد دارد و این کارخانه میتواند با ۵ هزار نیرو هم به کار خود ادامه دهد. در حال حاضر این کارخانه ۱۷ هزار کارگر دارد. ۱۷ هزار کارگری که کم نمیشوند بلکه به مرور به تعداد آنها نیز اضافه میشود. با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت که ذوب آهن به ازار هر تن تولید محصول نهایی، ۶ کارگر را درگیر کرده در حالیکه با ۱.۸ نفر نیز میتوان به همین میزان تولید رسید. بدنه سنگین ذوب آهن به این کارخانه اجازه توسعه و پویایی در سالهای اخیر نیز نداده است. سوال اساسی اینجاست که با نیروی کار مازاد ذوب آهن چه باید کرد؟
نسخههایی که برای ذوب آهن داده میشود، راهکار عینی و مشخصی در پی ندارد. اگر بپذیریم که ذوب آهن با بدنه سنگین مواجه است، راهکار عبور از آن چیست؟ سادهترین راهی که به ذهن کارشناسان میرسد، تعدیل نیرو در ابعاد وسیع است. راهکاری که به نتایج اجتماعی و اقتصادی آن توجهی نمیشود. اخراج کارگران در شرایط فعلی کشور عملاً غیرممکن است. جلوگیری از استخدام در ذوب آهن هم نیازمند تغییراتی در ساختار این مجموعه است. آیا فرصت جذب نیرو از ذوب آهن به این راحتی گرفته میشود؟ فرصتی که نوعی عامل امتیازدهی و امتیازگیری نمایندگان و برخی از مدیران هم محسوب میشود. در نتیجه در حال حاضر ذوب آهن راهی جز تداوم وضعیت فعلی با کارگران و یافتن راه سوم است. برخی مدعیاند که راه سوم ذوب آهن، جا به جایی سرزمینی است. انتقال ذوب آهن به جنوب و یا شرق سیستان و بلوچستان، راهکاری است که میتواند از وزن این کارخانه بکاهد و در ساختار و بنای جدید، با نگاهی پویا و مدرنتر پیش برود.
ذوب آهن نخستین بار در میانه دهه شصت به مشکل مازاد نیرو برخورد کرد. برای ساخت کارخانه از میانه دهه چهل کارگران بسیاری در این مجموعه به کار گرفته شده بود که به واسطه سابقه حضور، در سالهای بعد از انقلاب هم کماکان در کارخانه مانده بودند. به گفته برخی از کارگران قدیمی ذوب آهن، در دهه شصت اتاقکهای سیمانی در ذوب آهن وجود داشت که در هر کدام ۱۰ الی ۱۵ کارگر جمع میشدند. کارگرانی که هیچ وظیفهای برای آنها وجود نداشت وچون در سالهای قبل برای پروژههای نسبی کارخانه به کار گرفته میشدند، با احساس حق آب و گل در کارخانه مانده بودند. ذوب آهن در سالهای ۶۴ و ۶۵ اقدام به اخراج برخی از این نیروها میکند، اما با اعتصاب عظیمی مواجه میشود که با توجه به شرایط خاص کشور، کارخانه از مطالبات خود عقب نشینی میکند. در نتیجه مشکل ذوب آهن صرفاً مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه موضوع کارگر مازاد، ۴۰ سال است که این کارخانه را با مشکل مواجه کرده است.
اگرچه در بخش وسیعی از صنایع ایران، مسأله مازاد نیرو مطرح است، اما این نگرانی هم وجود دارد که با چنین ادعایی، بهره کشی از نیروی کار افزایش یابد. در صورت کاهش نیروی کار صنایع، این احتمال وجود دارد که بهره کشی از کارگران در اثر افزایش وظایف روزمره کارگران جدیتر شود. ذوب آهن نیز امکان دارد درگیر چنین مسألهای شود. موضوع اساسی نیروی کار ذوب آهن، کم یا زیاد بودن آن نیست، بلکه افزایش کیفیت کار و کمیت دریافتیهای کارگران است. کارگران بهینهای که با انگیزه بیشتر، اما به تعداد کافی کار میکنند.
ذوب آهن، کم یا زیاد بودن آن نیست، بلکه افزایش کیفیت کار و کمیت دریافتیهای کارگران است. کارگران بهینهای که با انگیزه بیشتر اما به تعداد کافی کار میکنند.