به گزارش پلاس نبض بازار، عینک ته استکانی اش را با کاغذ مچالهای از جیب کتِ رنگ و رو رفته اش در آورد و با چشمانی به خون نشسته و بغضی که با ادای هر کلمه به ترکیدن نزدیکتر میشد از روی کاغذ خواند: زن حسابی، شوهر تو رفیق چندین سالهی من هست، دست از این کارها بردار.. این فضولیها به تو نیومده، اگر من و نمیخواستی چرا این پیام و دادی. خانم گل مراقب خودت باش؟!
وضعیت روحی روانی پیرمرد طوری بود که خوانش این چند پیام کوتاه بیش از یک ربع زمان بُرد!
پشت کاغذ با خط قرمز نوشته شده بود:
مقتول: کامران. آلت قتاله: داس و قمه
پیرمرد که معطل گوش شنوایی برای درددل بود، بی مقدمه گفت: بیبی سمیه چندماه پس از تولد کامران از دنیا رفت و این بچه شد تنها همدم من.
هرچه بهش گفتم عذب موندن عاقبتِ خوبی نداره، گوشش بدهکار نبود که نبود. از در و همسایه میشنیدم که دخترهای روستا از خداشون هست بشن عروس بچهام، اما کامران از صبح خروسخون تا شامتار سرگرم گاو و گوسفندهای طویله بود و آخر شب هم که میومد خونه از خستگی نای حرف زدن نداشت و با موبایلش موج رادیو میگرفت و دوتایی رادیو گوش میکردیم.. این کلام و گفت و شروع کرد به هق هق گریه.
مامور جوانی که همراه پیرمرد جلوی در دادگاه منتظر ایستاده بود گفت:
روی خط موبایل مقتول پیامکی از خطی ناشناس هست که نوشته: همهی دختران و زنان آبادی بهت علاقه دارند، اما من دیوانهوار دوستت دارم
مقتول هم جواب داده: اشتباه گرفتی، خانم گل مراقب خودت باش. چند دقیقه بعد با همان شماره به مقتول زنگ زدهاند و بعد مقتول پیامی برای آن خط ارسال میکنه که:زن حسابی! شوهر تو رفیق چندین سالهی من هست، دست از این کارها بردار
سه روز پس از تاریخ درج پیامها، اهالی روستا سپیده صبح جسد خونین کامران را بر شاخهی درختی جلوی طویله میبینند؟!
ورقهی بازجویی متهم:چند وقتی بود که به کارهای خانمم مشکوک شده بودم، مدام گوشی موبایلش را از من پنهان میکرد، تا اینکه چند روز پیش، از خطی ناشناس تصویری دریافت کردم که پیام کامران بود به موبایل خانمم، غروب که وارد خانه شدم با تهدید و کتک از خانمم گوشی اش را گرفتم ... با دیدن تعداد پیامها و چیزهایی که داخل پیامها گفته شده بود آنقدر عصبانی شدم که بلافاصله با داس و قمه رفتم سمت طویله، کامران مشغول علوفه دادن به گاو و گوسفندان بود که با داس گردنش و زدم! همین که برگشت، قمه تا دسته را وارد شکمش کردم، بعد هم...
بازپرس: چرا فکر کردی تمام آن پیامها متعلق به کامران است؟ مگر از وی رفتاری دیده بودی؟ متهم: آن لحظه تنها چیزی که توی ذهنم بود عکسی بود که از پیام کامران برام ارسال شده بود، نه! هیچ وقت چیزی از کامران ندیده بودم و آن لحظه عصبانی بودم و اصلا متوجه نبودم چه کار میکنم.
تذکر:
۱-بر فرض که تمام پیامها متعلق به کامران بود و محتوای تمام پیامها الفاظ مستهجن* و... بود، تاثیری در اصل موضوع نداشت و اتهام چنین شخصی قتل عمد است و مجازاتش قصاص
۲-مسئلهی قتل در فراش و مقررهای که میگوید چنانچه مرد زنش را در بستر دیگری ببیند میتواند وی را به قتل برساند، فرضیهای پرچالش است که اثبات آن امری است دشوار... اعمال مقررات ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی تابع قواعد سختگیرانهی فقهی-شرعی است، طوری که برخی فقها به تعدیل چنین مقررهای اجماع دارند
قابل توجه اینکه مستندات فقهی چنین قاعدهای بسیار ضعیف بوده و انشاء چنین مادهای در قانون مجازات از مصادیق نقض حقوق بشر تلقی شده است (استاد محقق داماد در نقد فقهی این مقرره ضمن واکاوی مبانی شرعی چنین قاعدهای، احادیث امام جعفر صادق ع و پیامبر اکرم ص را تحلیل کرده اند)
* ارسال پیام یا تصاویر مستهجن که در تعریف انتشار قرار گیرد به موجب قانون جرایم رایانهای جرم است: تبصره ۲ ماده ۷۴۲ قانون مجازات اسلامی
منبع: همشهری