به گزارش پلاس نبض بازار، یک سال قبل خانواده مردی به نام شهرام به پلیس گزارش دادند او گم شده است.
تحقیقات پلیس نشان داد شهرام از مدتی قبل با مردی ارتباط دوستانه داشت و آخرین بار هم کسی که با تلفن شهرام تماس گرفته همان مرد به نام همایون بوده است.
به این ترتیب، همایون بازداشت شد. او در ابتدا منکر همه چیز شد و گفت از علت گم شدن شهرام خبر ندارد، اما همسایههای همایون به پلیس گفتند او را دیدهاند که از خانهاش کیسهای آبیرنگ بیرون برده و در صندوق عقب ماشینش گذاشته و بعد هم در زمینهای خالی اطراف خانه به آتش کشیده است. این در حالی بود که پلیس از داخل خودروی همایون یک گالن بنزین پیدا کرد که مقدار زیادی از آن استفاده شده بود.
پلیس در ادامه تحقیقات خود در زمینهایی که همسایهها گفته بودند، جسد سوخته شهرام را پیدا کرد. بررسیهای پزشکی قانونی نشان میداد جسد شهرام با بنزین سوزانده شده است.
{$sepehr_key_1734}
همایون در نهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: من مدتها قبل با شهرام آشنا شدم. او به مواد مخدر اعتیاد داشت. با این حال در بنگاه کار میکرد و املاک خوبی هم برای من پیدا میکرد. همایون متوجه شد که من اموال زیادی دارم. من هم گفتم اگر ملک خوبی سراغ داشت به من خبر دهد. در این مدت با هم دچار اختلاف شدیم، تا اینکه همایون بابت رفتار گذشتهاش از من عذرخواهی کرد و خواست تا دوباره رابطه دوستانه را ادامه دهیم. من هم قبول کردم. چند روز بعد گفت ملکی بسیار خوب در پردیس پیدا کرده که صاحب آن پول لازم دارد و میتوانم با قیمت بسیار مناسب آن ملک را بخرم. او خیلی تعریف کرد و گفت اگر ملک را بخرم بسیار وضعم بهتر میشود. من هم قبول کردم. گفت هرچه پول و طلا و دلار داری بیاور تا اگر معامله جوش خورد همانجا قرارداد را بنویسیم.
متهم ادامه داد: در راه که با همایون میرفتیم او دو دوستش را دید. هرچند مدعی شد اتفاقی آنها را دیده، اما بعدها متوجه شدم طبق نقشه آنها را سوار کرده است. همایون گفت این دو نفر را به عنوان شاهد معامله میبریم. آنها در مسیر دور گردن من سیم انداختند و میخواستند خفهام کنند. آنها با این کار، سکه، ارز و قولنامه چند واحد آپارتمان را گرفتند و بعد رهایم کردند. من هم نقشه قتل شهرام را کشیدم. به بهانه صحبت کردن با او قرار گذاشتم و در خانه او را کشتم و بعد هم جسدش را به بیابان اطراف خانه منتقل کردم و آتش زدم.
بعد از اینکه اولیای دم برای همایون درخواست قصاص کردند، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی متهم همه آنچه را که گفته بود، انکار کرد و گفت: من در بازجوییها گفتم قبل از این حادثه دو نفر از دوستان شهرام با همکاری او مرا ربودند تا طلا و پول از من بدزدند و بعد هم دو قولنامه آپارتمان از من گرفتند. آنها برای اینکه همه پول را خودشان بالا بکشند همایون را کشتهاند. من بیماری زمینهای داشتم و به خاطر چند بیماری که داشتم توانایی قتل نداشتم. ضمن اینکه به خاطر این بیماریها تحت فشار بودم و مجبور به اعتراف شدم.
در پایان جلسه، قاضی بابایی و قاضی بایی وارد شور شدند و تصمیم گرفتند شهود را برای بررسی دقیقتر پرونده به دادگاه احضار کنند. به این ترتیب، ادامه رسیدگی به بعد موکول شد.