به گزارش نبض بازار، سعید سلطانی، کارگردان سریالهای محبوبی چون «پس از باران» اینبار با سریال «طوبی» به تلویزیون بازگشته است. در گفتوگویی که با او داشتیم، از چالشهای تولید یک سریال تاریخی، اهمیت شخصیتپردازی واقعی و تعامل با فضای اجتماعی زمانه گفته و به نقدهای وارده پاسخ داده است.
او معتقد است: «هر اثر نمایشی، وقتی موفق است که مخاطب بتواند با شخصیتهای آن احساس قرابت و آشنایی کند.»
شما تجربه کارگردانی سریالهای موفقی چون «پس از باران» را در کارنامه خود دارید. با توجه به این سابقه، چه چالشهای خاصی در ساخت سریال «طوبی» داشتید؟ آیا این سریال در مقایسه با آثار پیشین شما تفاوتهای اساسی از نظر روایت و شخصیتپردازی دارد؟
شاید سریالهای «پس از باران» و «طوبی» دارای اشتراکاتی باشند؛ اما به لحاظ داستان، محتوا و مضامینی که عرضه میکنند، مطمئنا متفاوت هستند. بهطور کلی، تولید آثار نمایشی امر دشواری است؛ بالاخص که داستان و اجرای یک اثر، حیطهای تاریخی را در بر بگیرد. با توجه به فاصلهای که دو اثر مورد اشاره، یعنی «پس از باران» و «طوبی» به لحاظ ساخت دارند، بیتردید تولید سریالی در قواره «طوبی» امروز بسیار پرزحمتتر از قبل است.
داستان «طوبی» از دهه پنجاه شمسی تا اواسط دهه هشتاد را شامل میشود. تقریبا همه لوکیشنهای مورد نیاز برای تعریف این بازه زمانی در سریال موجود نبودند و با توجه به اینکه همه بینندگان حتما از این دوران خاطرات و تصاویر نزدیکی دارند، باید در اجرا بهطور موکد سعی میکردیم مطابق بستر زمانی داستان، بهطور دقیقتری پیش برویم. علاوه بر اینکه بخشی از داستان در دهه هشتاد شمسی در ایران میگذرد و به موازات همین دوره، داستان ما در عراق هم تعریف میشود و ضمن مراقبت از واقعیت بصری، در اجرا هم بایستی تفاوت این دو اقلیم و فرهنگ در کار دیده میشد. به نظر من، همین موضوع یکی از مهمترین تفاوتهای این دو مجموعه است.
به نظر میرسد سریال «طوبی» تمرکز زیادی بر شخصیتپردازی دارد. چگونه توانستید شخصیتهای این سریال را به گونهای طراحی کنید که تماشاگران بتوانند با آنها همذاتپنداری کنند؟ آیا از الگوهای خاصی برای این شخصیتپردازی الهام گرفتهاید؟
هر اثر نمایشی بر اساس ایده، مضمون و محتوایی که قرار است تعریف کند، کاراکترهایی را خلق میکند، به آنها جان میدهد و بر مبنای مسیری که در پیش دارند، به آنها مجال معرفی شدن میدهد. به نظر من، وقتی شخصیتهای یک اثر نمایشی توجه مخاطب را جلب میکنند که مخاطب با آنها احساس آشنایی، قرابت و نزدیکی کند. به تعبیر دیگر، وقتی شخصیتی برخاسته از واقعیتهای زمانی که در آن زندگی میکند و جامعه خودش تعریف شود و در برابر فراز و نشیبهایی که در طول داستان با آنها برخورد میکند، رفتار انسانی داشته باشد و رفتاری منطقی را عرضه کند، خود به خود قابل پذیرش و مورد اعتنا خواهد شد. در سریال «طوبی» نیز با توجه به داستانی که پیش رو داشتیم و نگاهی که نویسنده به رمان «اربعین طوبی» داشت، این مسیر را به گونهای ترسیم کردیم که آدمهای داستان، در گذر این زمان طولانی، به بلوغ رسیده و فارغ از مثبت یا منفی بودنشان، فرصت بروز و ظهور داشته باشند.
بسیاری از آثار شما به تاریخ اجتماعی ایران میپردازند. در سریال «طوبی» چقدر تلاش کردید فرهنگ و تاریخ بومی ایران را با داستان دراماتیک سریال پیوند بزنید؟ آیا چالش خاصی در این زمینه داشتید؟
مطمئنا هر گاه داستانی در حوزه تاریخی تولید میشود، موظف است که در بیان این تاریخ، رعایت امانت و صداقت را داشته باشد. در سریال «طوبی» نیز به دلیل این موضوع که داستانش در دو کشور ایران و عراق در طول بیشتر از 30 سال تعریف میشد، این اصرار را داشتیم که هر گاه داستان به گذرگاههای مستند از وقایع مورد اشاره در این سالها میرسد، روایتی واقعی، قابل قبول و مطابق با روند داستان داشته باشیم. فراموش نکنیم که در اواخر دهه پنجاه، پیروزی انقلاب و بعد از آن جنگ تحمیلی و وقایعی که به تبع آن در ایران و منطقه روی داده، در بستر زمانی داستان «طوبی» مورد اشاره بودند. مطمئنا اشاره منطقی به هر کدام از این رویدادها، فرصت و مجال کافی میطلبید و ما هر جا که روند داستانمان با این واقعیت همراه میشد، حداقل سعی بر ارائه مستندات کافی داشتیم.
یکی از نقدهایی که به سریالهای اخیر وارد میشود، عدم تازگی و نوآوری در داستانپردازی است. چرا «طوبی» با وجود تکیه بر الگوهای قدیمی، نتوانست یک ورژن جدیدتر و بهتر از این سبک ارائه دهد؟
متوجه نمیشوم که اشاره شما به کدام الگوی قدیمی در آثار نمایشی است.
بهطور خلاصه باید بگویم که سریال «طوبی»، قبل از آنکه در ژانر و گروه بهخصوصی قرار بگیرد، مطمئنا بهعنوان یک اثر نمایشی، دارای موقعیتهای دراماتیکی است که حتما بیننده مشابه آن را در سایر آثار ایرانی و حتی خارجی دیده است. این سریال لحظاتی دارد که شاید بتوان مشابه آنها را در سایر آثار به یاد آورد؛ اما بهطور ویژه، استفاده از این فضا، روایت و موقعیت آشنا است که این سریال را مورد توجه قرار داده است. علاوه بر این، سریال «طوبی» بیننده را به فضاها و لحظاتی میبرد که بیتردید تابهحال با آنها مواجه نشده است.
شخصیت طوبی در سریال بهعنوان شخصیت محوری داستان حضور دارد؛ اما برخی از مخاطبان معتقدند که این شخصیت تأثیرگذار نبوده است. به نظر شما چه عواملی باعث این نقد شده و آیا به بازنگری در شخصیتپردازی طوبی فکر کردهاید؟
شخصیت طوبی با توجه به ضروریاتی که برای او طراحی شده، مأموریت خودش را به خوبی انجام داده است و این موضوع را میتوان از رابطه بیننده با این اثر مشاهده کرد. به نظر من، هر جا که طوبی حتی حضور هم ندارد، پیشبرنده داستان و دلیل ارتباط بقیه آدمهای قصه است. در مورد بازنگری به شخصیت طوبی هم اگر منظورتان این است که دوباره از اول آن را تعریف کنیم، به نظرم هم غیرلازم است و هم غیرممکن؛ اما اگر دوباره چنین فرصتی را پیش رو داشتم، حتما بر مبنای تجربیات حاضرم، قصه را جور دیگری تعریف میکردم.
سریال «طوبی» چگونه پیامها و موضوعات اخلاقی یا اجتماعی را به تصویر میکشد؟ آیا این سریال به مسائل و موضوعات روز جامعه ایران هم اشاراتی دارد؟
پیامها و موضوعات اخلاقی یا اجتماعی تابلوهایی نیستند که در طول قصه آدمهای داستان دستشان بگیرند و به آنها اشاره کنند. بخش مهمی از روابط انسانی آدمهای داستان حامل تعریف این موضوعات است. روابط انسانی مانند عشق، فداکاری، خیانت و... در مراودات آدمهای داستان با یکدیگر و در گذر داستان به بیننده عرضه میشود. هر چقدر که آدمهای داستان واقعیتر و قابل باورتر تعریف شوند، بالطبع مضامینی که در طول اثر با خود حمل میکنند نیز بهتر به مخاطب منتقل میشوند.
فضاسازی و طراحی صحنه از نقاط قوت شما در آثار پیشین بوده است؛ اما برخی از بینندگان انتقاد کردهاند که طراحی صحنههای «طوبی» ضعیف و گاه غیرقابل باور است. چه پاسخی به این انتقادات دارید؟
ما همه سعی و تلاشمان را برای ارائه یک اجرای قابل باور انجام دادیم. طبیعتا باید به فشردگی کار، پر پرسوناژ بودن اثر و وجود لوکیشنهای متعدد در ایران و عراق اشاره کرد. بخش مهمی از انرژی ما در تولید و اجرای کار معطوف به این ماجرا شد. همانطور که قبلا گفتم، کار در حوزه تاریخ معاصر با توجه به اینکه بیننده حافظه تاریخی و بصری از آن دارد و هر کسی در آلبوم خانوادگی خودش عکسهایی از این دوران دارد، کار دشواری است و این دشواری، با توجه به تغییرات سریعی که در بافت شهری، ریخت ساختمانها، ماشینها و حتی پوشش مردم کوچه و بازار ایجاد شده، دوچندان میشود.
در طول سالها، به نظر میرسد که چالشهای مالی و تولیدی در ساخت سریالها افزایش یافته است. آیا در تولید «طوبی» با چنین مشکلاتی مواجه شدید؟ و اگر بله، چگونه آنها را مدیریت کردید؟
این سوال را بهتر بود از تهیهکننده خوب سریال، آقای حامد حسینی میپرسیدید. هرچند خود سوال، جواب را هم به همراهش دارد. متأسفانه مسائل مالی گریبانگیر تولیدات نمایشی بوده و هست. سریال «طوبی» هم با این آسیب همراه بود و از آن مستثنی نیست؛ اما علیرغم همه این کاستیها، حضور آقای حسینی اجازه نداد که روند تولید فشرده و سنگین کار مختل شود. اینکه ایشان چطور توانست در طول اجرا ما را همراهی کند را باید از خودشان بپرسید. به نظر من، تهیهکنندگی یک هنر است. علاوه بر مدیریت مالی، باید ذهن فعالی داشته باشید که بتوانید روند تولید سریال را در همه شئوناتش، در مسیر درست کنترل کنید.
تعلیق دراماتیک یکی از چالشهای مهم در سریالهای تلویزیونی است. چگونه موفق شدید این تعلیق را در طول اپیزودهای متعدد سریال «طوبی» حفظ کنید؟ آیا از ساختارهای خاصی در روایت داستان استفاده کردید؟
همه عناصر موجود در یک فیلم، در کنار هم میتوانند نتیجه مطلوب را ایجاد کنند. فیلمسازی و تولید یک اثر نمایشی کار یک نفر نیست، بلکه یک کار جمعی است. فیلمنامه «طوبی» توسط حسین امیرجهانی نوشته شده و دارای این خاصیت لازم برای تولید یک اثر تأثیرگذار بود. در مرحله بعد، اجرای این فیلمنامه قرار داشت. انتخاب بازیگر، فیلمبرداری، طراحی صحنه، طراحی لباس، گریم، صدابرداری و... همگی در کنار هم، آن ایده اصلی را بسط و گسترش میدهند.
در سریال «طوبی» ما شانس همکاری با آقای علیرضا زریندست، فیلمبردار برجسته سینمای ایران را داشتیم که بیتردید تأثیر زیادی در همه جنبههای مورد اشاره داشتند و همینجا از ایشان و سایر دوستان تشکر میکنم. در مراحل تدوین و صداگذاری و موسیقی نیز همراهی آقای مهدی حسینیوند، آقای مهرداد جلوخانی و آقای ستار اورکی که موسیقی بهیادماندنی و بسیار زیبایی برای این سریال ساخت را نباید فراموش کرد. به نظر من، مجموع این موارد در کنار هم، با توجه به دیدگاه کلی اثر، در خلق لحظات بهیادماندنی «طوبی» مؤثر بودند.
موسیقی همواره یکی از بخشهای مهم در آثار شما بوده است. برای سریال «طوبی» چگونه موسیقی متن را با فضای احساسی داستان هماهنگ کردید و با آهنگسازان و تیم صدابرداری چگونه همکاری داشتید؟
این دومین کاری بود که افتخار همراهی با آقای ستار اورکی را داشتم. ایشان در سریال «ستایش» نیز بهعنوان آهنگساز، موسیقی بسیار تأثیرگذاری را ساخت که هنوز هم بینندگان تلویزیون از آن خاطره خوبی دارند. در سریال «طوبی» نیز با توجه به سابقه همکاری و دقت نظری که از ایشان سراغ داشتیم، کار را پیش بردیم. از آنجایی که سریال «طوبی» همزمان با پخش و تا همین اواخر هم در حال فیلمبرداری بود، بخش مهمی از این همراهی با آقای اورکی را آقای حسینی برعهده داشتند که تأثیر آن را هم شاهد هستیم.
برخی از بینندگان احساس کردهاند که سریال «طوبی» نتوانسته به اندازه کافی جذابیت داشته باشد. آیا شما از نقدها و بازخوردهای مخاطبان یا منتقدان استفاده کردهاید تا برخی جنبههای سریال را تغییر دهید یا بهبود ببخشید؟
من همه انتقادات را ندیدهام؛ اما همیشه به اینکه یک اثر خوب مطمئنا مخاطبان خوب خودش را پیدا میکند، معتقد بودهام. انتقادات را میپذیرم و حتما کاستیهایی داشتهایم؛ اما از آنجایی که همزمان با پخش درگیر تولید بودم، نتوانستم با این بخش از مخاطبان و منتقدان تعاملی داشته باشم. کار ما بیش از حد فشرده و سنگین پیش میرفت.
با توجه به تجربه طولانی شما در کارگردانی، آیا «طوبی» بازتابی از تغییرات و تکامل هنری شما در طول سالهاست؟ چه تفاوتهایی در رویکرد شما نسبت به کارگردانی در این اثر با کارهای پیشین وجود دارد؟
همه ما دچار تغییر میشویم. بنده هم مطمئنا مجموعهای از این تغییرات را داشتهام. بسیار سعی دارم که حداقل اشتباهات قبلی خودم را تکرار نکنم. در هر کاری، علیرغم آنکه شباهتهایی به کار قبلی دارد، خودش یک چالش جدید است. گذر از این چالشها و همراهی با دوستانی که در طول کار همراه بودند و تأثیری که از آنها میگیرید، اندوخته شما برای کار بعدی است. شما در طول کار، در حال یاد گرفتن هستید و این موضوع در آثار نمایشی بسیار زنده و پویا است.
اگر بخواهید یک تجربه یا خاطره شخصی از روند ساخت سریال «طوبی» را با مخاطبان به اشتراک بگذارید، چه چیزی را انتخاب میکنید؟ آیا لحظه خاص یا چالشی ویژه وجود داشت که همچنان در ذهن شما باقی مانده باشد؟
خاطرات زیادی دارم؛ از روزهای سرد زمستان تا همین تابستان گرم و عجیب امسال، همهاش خاطره بوده است. واقعا نمیتوانم یک خاطره را تعریف کنم.
با توجه به وضعیت فعلی صنعت سینما و تلویزیون در ایران، چه توصیهای برای کارگردانان جوان دارید که میخواهند وارد این عرصه شوند؟
کاش این سوال را از آقای زریندست میپرسیدید. در طول این کار، خاطرات بسیاری از ایشان دارم و خیلی در این رابطه با هم صحبت کردیم. به نظر من، کارگردانی دانشی است که باید آن را یاد گرفت و در مرتبه مهمتر، این است که باید بسیار کتاب و قصه خواند و مردم را نگاه کرد. عمیق بودن در مسائل جامعه و اطراف خودتان، به شما دید و فرصت بهتری برای تعریف کردن میدهد.
در نهایت، برخی از منتقدان معتقدند که سریالهای ایرانی در حفظ کیفیت و اصالت خود دچار افت شدهاند. شما این موضوع را چگونه میبینید و چه برنامههایی برای ارتقای سطح کیفی آثار تلویزیونی دارید؟
با احترام به همه آنها، به نظر من باید پاسخ را هم از خودشان بگیرید. برای ارتقای سطح کیفی آثار تلویزیونی هم مطمئنا خود سازمان برنامه و کارشناس دارد.
منبع: صبح نو