به گزارش نبض بازار، در ژوئن ۲۰۲۳، زلنسکی عملیات متقابل را آغاز کرد این رویارویی در جنگ اوکراین با ارتش روسیه یک تفاوت مهم با درگیریهای اولیه جنگ روسیه و اوکراین داشت: این بار پوتین آماده بود.
روسیه در طول تاریخ، بارها و بارها توانسته با کشاندن دشمنان خود به کمربندهای دفاعی لایه لایه، بر آنها غلبه کند. این استراتژی در طول جنگ بزرگ شمال (۱۷۰۰-۱۷۲۱)، تهاجم ناپلئون در سال ۱۸۱۲ و عملیات بارباروسای آلمان نازی در سال ۱۹۴۱ مؤثر بوده است.
پایگاه خبری - تحلیلی نشنال اینترست در آخرین مقاله اش تحلیلی جالب از جنگ روسیه و اوکراین و استراتژی دفاعی مهم و جدید روسیه داشته است.
نویسنده سعی دارد علت پیروزیهای اخیر پوتین، آمادگی اش در برابر ضد حمله بزرگ جنگ اوکراین و آینده جنگ را تبیین کند. نشنال ابنترست معتقد است مسکو سیاست دفاعی کم سابقهای را پیش گرفته و این دفاع میتواند مقدمه حملات بعدی باشد. در زیر خلاصهای را از مقاله مفصل نشنال اینترست که توسط گروه ترجمه خبر فوری آماده شده، ارائه میکنیم:
در ژوئن ۲۰۲۳، پس از چهار ماه برنامه ریزی دقیق، ارتش اوکراین عملیات متقابل مورد انتظار خود را آغاز کرد و بر بازپس گیری مناطقی، چون دونتسک و زاپوریژیا تمرکز نمود. این رویارویی با ارتش روسیه یک تفاوت مهم با درگیریهای اولیه جنگ روسیه و اوکراین داشت: این بار روسها آماده بودند.
برخلاف فوریه ۲۰۲۲، یعنی زمانی که کرملین تهاجم بلندپروازانه و عجولانهای را آغاز کرد و این عملیات به سرعت به یک شکست نظامی عظیم تبدیل شد، این بار ارتش روسیه یک برنامه استراتژیک و عملی برای مقابله با اقدامات تهاجمی اوکراین طراحی کرده بود.
مسکو با درک اینکه امیدها برای یک پیروزی واقعی از بین رفته است، شروع به پیش بینی یک ضد حمله بزرگ از جانب اوکراینیها کرد. روسها تا نوامبر ۲۰۲۲، خط دفاعی گستردهای را ایجاد کرده بودند که از اراضی تصرف شده خود در جنوب و شرق اوکراین عبور میکرد. طبق اطلاعات نهادهای امنیتی بریتانیا، این خط دفاعی شامل لایههایی از سنگر، سیم خاردار، چاله ها، دندانهای اژدها و هرمهای کوتاه دفاعی است. منطقه مین گذاری شده و ضد تانک روسیه تقریباً معادل کل ایالت فلوریدا است.
با توجه به این شرایط، باید سیاستی استراتژیک پشت تصمیم روسیه برای این میزان سرمایه گذاری روی استحکامات دفاعی و ایجاد بزرگترین خط دفاعی در جهان وجود داشته باشد. البته هدف اصلی خط دفاعی روسیه مانند بسیاری از خطوط دفاعی، صرفاً ممانعت از پیشروی نیروهای اوکراینی و حفظ کنترل بر مناطقی است که در حال حاضر اشغال شده اند.
با این حال، با توجه به بزرگی استحکامات و درگیری مستمر در ۶۰۰ مایلی خط مقدم، آشکار است که با توجه به منابع محدود مسکو و فشار موجود بر نیروهای نظامی، حفظ کنترل بر تمام سرزمینهای اشغالی ممکن است چالشبرانگیز باشد. به همین دلیل، روسیه یک استراتژی دفاعی مناسب را انتخاب کرده تا به سربازان خود زمان و فضای لازم برای استراحت، تجدید قوا و به اصطلاح نفس کشیدن بدهد.
در حالی که اوکراین ضد حمله خود را در سراسر مناطق جنوبی و شرقی آغاز کرده، اولویت اصلی روسیه دفاع از مواضع خود در منطقه استراتژیک زاپوریژیا است. پیشروی نیروهای اوکراینی در این منطقه مستقیماً پل زمینی روسیه را که دونتسک را به کریمه متصل میکند، تهدید میکند. حفظ این پل زمینی مهمترین اولویت روسیه است، زیرا از دست رفتن آن نیروهای روسیه را به دو بلوک جداگانه تقسیم کرده و میانشان شکاف ایجاد میکند.
مسکو برای تامین مهمات و نیروهای کمکی در جنگ اوکراین به جبهه خرسون-کریمه بیش از حد به این پل تکیه دارد و در صورت تصرف آن به دست نیروهای اوکراین، کار انتقال سلاح و مهمات به مشکل میخورد.
در آوریل ۲۰۲۲، اوکراین با استقرار موشکهای کروز ضد ناو مادون صوت (R-۳۶۰ Neptune) توانایی تهاجمی خود را علیه ناوگان دریای سیاه روسیه به نمایش گذاشت و توانست برخی از مهمترین ناوهای روسیه از جمله "مسکوا" را غرق کند. این رویداد آسیب پذیری مسکو را در برخی شاخصها برجسته کرد، به ویژه با توجه به این که نقش اصلی مسکوا تأمین حفاظت از حملات هوایی علیه کشتیهای روس بود.
مسکو فاصله ایمن پنجاه مایل دریایی از سواحل اوکراین را حفظ کرده بود. با این حال، برد موشکهای کروز اوکراین آنقدر بود که این فاصله نیز نتوانست مسکوا را نجات دهد. با توجه به برد عملیاتی ۱۷۰ مایلی موشکهای نپتون اوکراین و استقرار «پهپادهای دریایی» کیاف در نزدیکی پلی که سرزمین اصلی روسیه و کریمه را به هم متصل میکند، آشکار است که بدون راه زمینی مستقیم بین دونتسک و کریمه، نیروها در خرسون تامین نمیشوند و از دست رفتن این پل، کریمه را نیز با چالش مواجه میکند.
هدف دفاعی مهم دیگر پوتین جلوگیری از عبور نیروهای اوکراینی از رودخانه دنیپر، به ویژه در دلتای باریک آن، یعنی جایی است که رودخانه به دریای سیاه میریزد. سرعت و عمق دنیپر باعث شده به عنوان یک "خندق طبیعی" شناخته شود و به ارتش روسیه کمک کند که اهداف دفاعی خود را اجرا کند. حفظ این سد طبیعی از اهمیت بالایی برخوردار است.
اگر نیروهای اوکراینی در عرض رودخانه حرکت کرده و داخل استان خرسون پیشروی کنند، «منطقه حائل» بین کریمه و اوکراین کم خواهد شد و دروازههای دفاعی شبه جزیره کریمه برای بمباران توپخانه یا تهاجم زمینی باز میشوند.
به دنبال پیشروی روزافزون نیروهای اوکراینی به سمت کرانه جنوبی خرسون، اهمیت استراتژیک این منطقه افزایش یافته است. هر گونه پیشرفت بیشتر در این منطقه میتواند به اوکراین مزیت تاکتیکی جهت ایجاد یک جبهه پایدار در امتداد کرانه جنوبی دنیپر بدهد. در نتیجه، بازپس گیری این سرزمین، یا حداقل کاهش اراضی تصرف شده آن، ممکن است به یک هدف اساسی برای ارتش روسیه تبدیل شود.
هدف روسیه از حفظ سپر دفاعی سرزمینی بین اراضی اشغالی خود و اوکراین به دونتسک و لوهانسک هم گسترش یافته است. کنترل امنیتی این مناطق برای کرملین اهمیت روانی زیادی دارد. بیش از یک دهه است که روسیه تلاشهای تبلیغاتی داخلی گستردهای را برای معرفی این سرزمینها به عنوان بخشهای جداییناپذیر «روسکی میر» (Russkiy Mir) (جهان روسی) به کار گرفته است.
بنابراین، هرگونه تهاجم اوکراینیها به سمت نووروسیا (Novorossiya) (روسیه جدید) نه تنها باعث ایجاد شک و تردید روسها در مورد قدرت رهبری آنها و فایده حمله به اوکراین میشود، بلکه صلاحیت فرماندهان نظامی آنها را نیز زیر سوال میبرد.
به همین دلیل، جلوگیری از پیشروی اوکراین به مناطق تحت اشغال و مورد ادعای روسیه از سال ۲۰۱۴ تا کنون، یک هدف سیاسی و نظامی برای کرملین است. در این زمینه، روسیه باید از شهرهایی مانند پیسکی و باخموت که دروازههای لجستیکی دونتسک و لوهانسک هستند، محافظت کند.
روسیه گستردهترین استحکامات دفاعی در اروپا را از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون ساخته است. مسکو میداند که بدون «عمق استراتژیک» در اوکراین، پیروزی واقعی حاصل نمیشود و میتواند حوادث پاییز ۲۰۲۲ را تکرار کند.
جدای از نتایج مستقیم نظامی، روسیه یک هدف پنهان هم دارد: خرید زمان. روسیه قصد دارد نیروهای اوکراینی را عقب نگه دارد تا صنایع و تسلیحات دفاعی و نظامی خود را سر وقت، احیاء و بازسازی کند.
روسیه در طول تاریخ، بارها و بارها توانسته با کشاندن دشمنان خود به کمربندهای دفاعی لایه لایه، بر آنها غلبه کند. این تاکتیک تجهیزات و نیروی انسانی دشمن را فرسوده میکند و به روسیه اجازه میدهد تا ارتش خود را دوباره سازماندهی و تقویت کند.
این استراتژی در طول رویاروییهایی مانند جنگ بزرگ شمال (۱۷۰۰-۱۷۲۱) علیه چارلز دوازدهم پادشاه سوئد، تهاجم ناپلئون در سال ۱۸۱۲ و عملیات بارباروسای آلمان نازی در سال ۱۹۴۱ مؤثر بوده است. در تمام این جنگ ها، مانورهای دفاعی روسیه، انتقال از فاز دفاع به حمله را هموار کرده و منجر به پیروزی مسکو بر دشمنان قدرتمند خود شده است.
منبع:خبر فوری