به گزارش نبض بازار، وقتی برخی مدعی شدند ستاره سعیدی همسر جوان و تازه درگذشته بیژن مرتضوی خبرنگار بوده است عده ای جا خوردند و گفتند خیر در رزومه اش هست از اول لس آنجلس بوده..
ستاره سعیدی سختی بسیار کشیده بود، پدرو مادر خود را از دست داده بود اما قوی و محکم به دنبال زندگی رفت.
پنجشنبه بود که خبر درگذشت ستاره سعیدی، همسر بیژن مرتضوی آمد و اتفاقا در همان روز و ساعاتی قبلتر خبر درگذشت جواد روحی(از معترضان سال گذشته در نوشهر) توجه افکار عمومی را به خودش جلب کرده بود. قیاس میان این دو خبر برخی کاربران را به این نتیجه رسانده بود که چون عدهای از مردم به خبر درگذشت ستاره سعیدی واکنش نشان دادهاند، پس بخشی از جامعه ایرانی درگیر ابتذال است!
به هر حال همیشه در چنین مواقعی چنین اظهارنظرهای هست و اتفاقا یکی دو سال پیش که شایعاتی درباره محمدرضا فروتن منتشر شده بود و آن خبر هم تلاقی پیدا کرده بود با یک خبر سیاسی، همین حرفها زده میشد. غافل از این که آسمان تمام دنیا همین رنگ است و به هر حال اخبار پیرامون سلبریتیها برای مخاطب جذاب است. درباره ستاره سعیدی هم از همان ابتدای ازدواجش با بیژن مرتضوی، در کانون توجه بود، چون اختلاف سنی زیادی داشت و خب این خوراک افکار عمومی بود که قضاوت کنند و دربارهاش حرف بزنند.
برخی کاربران البته فراز تازهای زندگی او را رو کردند، ظاهرا ستاره سعیدی در ایران خبرنگار پارلمانی بوده در مجلس هفتم، او سابقه کار در ایران نیوز و برنا را داشته خبری که البته برخی دیگر تکذیب کردهاند و میگویند او از ابتدا در لسآنجلس بوده، البته عکسهای منتسب به او از دوره حضورش در ایران منتشر شده. هر چه که بود، مرگ او در شبکههای اجتماعی بازتاب زیادی داشته و بسیاری از خوانندگان آن طرف آبی هم پیام تسلیت دادند. برخی واکنشها در این زمینه در زیر آوردیم:
آقای گلزار نوشته: «دقیقا یادم است ۷ سال پیش وقتی این عکس منتشر شد چقدر ستاره سعیدی قضاوت شد، حالا او رفته است و کسی نیست که قضاوتکنندگان را ببخشد!» این عکس و این اشاره کاربر «گلزار» شروع قضاوتها درباره زندگی بیژن مرتضوی و همسرش بود، البته بعدتر مرتضوی در کلیپ «گلم» از ستاره سعیدی استفاده کرد و حتی همین اواخر هم در برنامهای که برای شبکه امبیسی بود و یک رئالیتیشو هم بود، ستاره سعیدی نقش پررنگی داشت.
«زمردیان» گویا سابقه همکاری با ستاره سعیدی را داشته: «دختر لاغر اندام، پر انرژی، خندهرو و پرتلاشی بود. ستاره سعیدی حدود سال ۸۴ به عنوان خبرنگار حوزه سیاسی، احزاب و پارلمان همکار ما در ایرانیوز بود.رزندگی روی سختی بهش نشان داده بود، پدر و مادر را به دلیل بیماریهای کلیوی و قلبی از دست داده بود، اما سختی ها مانع شور زندگیش نبود.» در واقع این از آن دسته توئیتهایی بوده که مدعی شدهاند، ستاره سعیدی خبرنگار بوده.
ستاره سعیدی در جشن تولد آمنه موسوی، خبرنگار،به همراه سایه فتحی، صبا آذر پیک و ...
برای برخی کاربان مثل میثم ایرانی این مدل خبرها نگاهی شبیه به بازاندیشی ایجاد میکند: «دنیای عجیبی هست؛ ستاره سعیدی در ایران خبرنگار سیاسی برنا و پارلمانی در زمان احمدینژاد بود؛ رفت خارج همسر دوم بیژن مرتضوی شد؛ وقتی مرتضوی کرونا گرفت، گفتند ببین شوهر پیرت میمیره، تو در جوونی بیوه میشی؛ حالا امروز خودش از دنیا رفته خلاصه که آینده آدمها بدجور غیرقابل پیشبینی هست.»
کاربر مون لایت هم نوشته: «روحش شاد باشه. چه زیبا عاشق بود. حقیقتا که طول زندگی مهم نیست. مهم اینه که این سعادتو داشته باشی تا عاشق باشی و درکنار عشق عاشقانه زندگی کنی. حتی اگر چندسال کوتاه باشه، هراونچه رو که باید از زندگی دریافت کردی.»
امین هم غمگین بود: «حس غریبی دارم وقتی بیژن مرتضوی کرونا گرفت، همسرش پا به پاش، کنارش موند چقد کامنت مسخره واسش میذاشتن، چقد تفاوت سنی شون رو میزدن تو سرِ خانمش امروز ستاره سعیدی رفت. ماها از کِی اینجوری شدیم؟ بخدا دنیا ارزش نداره دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ …»
کاربر فانی، مثل اسم کاربری اش فکر کرده بود: «اختلاف سن بیژن مرتضوی و ستاره سعیدی ۴۰ سال بود. ستاره مُرد، بیژن زنده است و زندگی به نسیمی بنده. و من ابله و احمق دارم به روزی فکر میکنم که تو آغوش محبوبم بمیرم. از زندگی فقط باید لذت برد و اُف تو اخلاق و عدالت و انسانیت. اُف تو دنیا و قوانیناش.»
موون، بزرگ منشانه رفتار کرده بود: «واقعا تعجب کردم وقتی فهمیدم ستاره سعیدی خبرنگار بوده و اتفاقا زن خیلی مستقلی بوده. چقدر وقتی طفلی ازدواج کرد همه میگفتن ازدواجش به خاطر پول و شهرت بیژنه و بدون بیژن هیچی نیست. واقعا امیدوارم به اون روزی برسیم که روابطی که با استانداردهای معمول جامعه همخوانی نداره رو قضاوت نکنیم.»
فارز، تقریبا هم نظر دیگر کاربران بود: «امروز که متوجه فوت ستاره سعیدی شدم فقط به این فکر کردم چقد خوب که حرفاى مردم براش پشیزى ارزش نداشت و چندین سال عاشقانه زندگى کرد. اینکه فکرکنیم هممون از مرگ دوریم و جورى که دلمون میخواد زندگى نکنیم و نظر مردم باعث تصمیمات مهم زندگیمون شه بزرگترین حماقت و خیانت در حق خودمونه.»