به گزارش نبض بازار، کارگران انتظار دارند که تامین اجتماعی و وزارت کار پشتیبان آنها در رسیدن به حقوق خود باشند اما سنگ اندازی در مسیر بازنشستگی مشاغل سخت دست کم یکی از مواردی است که بر خلاف این موضوع است.
ایلنا نوشت: کاهشِ سنواتِ ارفاقیِ کارگرانِ مشاغل سخت و زیانآور، یکی از اصلاحاتی است که برای رفع ناترازی صندوقها همواره مطرح شده است.
استدلالِ مدعیانِ اصلاحات این است که بازنشستگی کارگران زیر ۵۰ سال افزایش پیدا کرده و این موضوع فشارِ بسیاری بر صندوقها وارد میکند. آنها همچنین میگویند، فردی که بعد از بیست سال کار، بازنشست میشود، در اوجِ کارایی است و بازنشستگی در این سن نه تنها به دلیلِ تحمیل بارِ مالیِ بسیار به صندوقها، بلکه از آن جهت که سبب کنار رفتنِ نیروی کار آزموده در اوجِ دورانِ کاراییاش میشود، بر تولید هم ضربه وارد میکند. این افراد البته نمیگویند، کسی که بیست سال در یک شغل سخت و زیانآور کار کرده و با انواع و اقسامِ بیماریها مواجه بوده، چگونه میتواند ده سالِ دیگر نیز آن شرایط را تحمل کند؟
طبق آیین نامه مشاغل سخت و زیانآور، در مشاغلِ گروه الف - یعنی مشاغلی که ماهیتا سخت و زیانآور نیستند - کارفرمایان ملزم به پاک کردنِ صفتِ سخت و زیانآوری از کارگاه خود هستند اما از آنجا که بازرسیِ کار و تأمین اجتماعی، ضعیف عمل میکند، معمولا این اتفاق نمیافتد و کارگران مجبورند سالها در همان شرایطِ زیانآور کار کنند.
البته این بند از آییننامه مشاغل سخت و زیانآور معمولا به صورتِ صوری و با همدستیِ کارفرمایان و مأمورانِ آلایندهسنجی و با تمایلِ سازمان تأمین اجتماعی، به نفع کارفرمایان اجرا میشود. به عبارتی دیگر، کارفرمایانِ بسیاری با استفاده از این ماده قانونی، کارگاه را از صفتِ سخت و زیانآوری خارج میکنند، بیآنکه واقعا تغییری در شرایطِ کلی کارگاه ایجاد شده باشد. در چنین وضعیتی، کارگرانِ بسیاری شغل سخت و زیانآور دارند اما از معافیتهای شغل سخت و زیانآوری بهرهمند نمیشوند.
واقعیت این است که همسویی منافع بین کارفرمایان و سازمان تأمین اجتماعی، بخش زیادی از کارگرانِ مشاغل سخت و زیانآور را از حقوق ارفاقی خود محروم میکند. عنوانِ شغلیِ بسیاری از کارگرانِ مشاغل سخت و زیانآور ساده رد میشود و این نیز یکی از شایعترین، علل محرومیتِ کارگران از بهرهمندی از سنواتِ ارفاقی است.
اسماعیل امیدزاده (عضو هیأت مدیره کانون شوراهای استان گیلان و عضو اصلی کمیته بدوی مشاغل سخت و زیانآور) در خصوص مشکلاتی که سازمان تأمین اجتماعی برای بازنشستگی کارگران مشاغل سخت و زیانآور ایجاد میکند، به ایلنا میگوید: کارگران بسیاری مشمول قانون مشاغل سخت و زیانآور میشوند، اما از آنجا که کارفرما عنوان این کارگران را کارگرِ ساده رد میکند، از مزایای قانون مشاغل سخت و زیانآور محروم میشوند.
وی گفت: بعد از آنکه کارگری بعد از بیست سال کار سخت و زیانآور برای انجام کارهای بازنشستگی به تأمین اجتماعی مراجعه میکند، اگر کارفرما عنوان این کارگر را به اشتباه رد کرده باشد، تازه دردسرها شروع میشود. به کارگر میگویند برای اثبات عناوین شغلی قبل ازسال ۱۳۸۹ باید مدرک مکتوب یا سیستمی ارائه شود، در حالی که وزارت کشور تمام مدارک بالای ۱۰ سال را ابطال و فاقد اعتبار اعلام میکند.
ببینید، تا قبل از سال ۹۰ تأمین اجتماعی روی عناوین شغلی خیلی حساس نبود اما از سال ۹۰ کارفرما باید عنوان شغلی را با کدهایی که سازمان تعیین کرده بود هماهنگ میکرد. قبل از این سال تأمین اجتماعی در چارت سیستم خودش کارگر ساده ثبت میکرد و هیچ عنوان یا کد شغلی دیگری نداشت حالا چطور اشتباه خودش را به گردن نمیگیرد.
امیدزاده ادامه داد: همچنین به کارگر اعلام میشود که برای اثبات عنوان به هیأت تشخیص یا هیأت حل اختلاف اداره کار مراجعه کند که این کار معمولا یک پروسه شش ماهه تا یکساله زمان میبرد. بماند که کارگر باید در این هیأتها یک میلیون و پانصد تا دو میلیون تومان پول کارشناس رسمی دادگستری پرداخت کند!
عضو اصلی کمیته بدوی مشاغل سخت و زیانآور بیان کرد: بعضی از کارگران قبل از سال ۱۳۸۹ در کارگاههایی کار میکردند که در حال حاضر ورشکسته شدهاند و وجود خارجی ندارند و یا کارگران برای کار در شرکتها از طریق شرکتهای کاریابی جذب میشدند که الان نیستند. حالا با وجود این مشکل کارگر چطور و از کجا عناوین شغلی خود را ثابت کند.
وی گفت: از طرفی اگر کارفرمایی عنوان شغلی کارگرِ خود را ساده رد کرده باشد، باید یک الی هفت برابر مابهالتفاوت آن سالها را جریمه پرداخت کند که خب در این شرایط کارفرمایان پروندهها را در اختیار کارشناس میدانی قرار نمیدهند. وقتی کارگر را ملزم به اثباتِ ادلهی شغلی میکنید، این کارگر چگونه میتواند این موضوع را اثبات کند؟
عضو اصلی کمیته بدوی مشاغل سخت و زیانآور از مشکلِ شایع کارگران گیلان گفت: از جمله مشکلات کارگران مشاغل سخت و زیانآور گیلان این است که فرم شماره یک کارگرانی که در کمیته بدوی سخت و زیانآور تایید میشود، در سازمان تأمین اجتماعی گیر میکند. سوال ما این است که مگر نماینده تأمین اجتماعی در کمیته حضور ندارد که پروندهی کارگران را بعد از گرفتنِ تائیدیه از کمیتهی بدوی، باز هم در سازمان نگه میدارند و به کارگران میگویند اثبات ادلهی شغلی بیاورید؟! مگر کارشناسان کمیته، آلایندهسنجی نکردند و بازدید میدانی نرفتند؟ پس چه لزومی دارد که سازمان برای بازنشستگی کارگر تعلل کند؟ به ما گفتهاند کارشناسان باید از تهران بیایند تا مشکل را بررسی کنند!
امیدزاده با اشاره به اقدامِ تامین اجتماعی در نگه داشتنِ پروندهی بازنشستگیِ کارگران مشاغل سخت و زیانآور گفت: هر قانون یا بخشنامهای از شورای عالی حفاظت فنی وزارتخانه، اول باید به اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان ابلاغ شود. چطور مدیرکل تأمین اجتماعی استان گیلان از قانونی در مورد همین کارگر ساده صحبت میکند که مدیرکل اداره تعاون از آن بیخبر است. ما هر وقت جویای این قانون یا بخشنامه از سوی مدیرکل تامین اجتماعی استان گیلان شدیم گفتند حفاظتی است و من نمیتوانم آن را به شما نشان دهم.
عضو اصلی کمیته بدوی مشاغل سخت و زیانآور تأکید کرد: نارضایتی کارگران بسیار زیاد شده و به دلیلِ ترس از تصویبِ لایحه توسعه هفتم و مواد مربوط به حذف سنوات ارفاقیِ کارگران مشاغل سخت و زیان و تغییر مبنای محاسبهی مستمری، اضطراب و نگرانیِ بسیاری دارند. موعد بازنشستگیِ آنها فرارسیده اما سازمان سنگاندازی میکند.
وی گفت: به عنوان نمایندگان کارگری وضعیتِ اضطراری و اوضاع نابسامان را احساس میکنیم و از مسئولان میخواهیم که فکری به حال این کارگران کنند. کارگرانِ مشاغل سخت و زیانآور بعد از بیست سال کار با انواع بیماریها دست و پنجه نرم میکنند و دیگر قادر به ادامهی کار نیستند. از طرفی کارفرمایان به دلیلِ ترس از جریمه شدن تمایلی به ارائهی پرونده ندارند. بنابراین به نظر میرسد کارگران در بن بست گیر افتادهاند که باید فکری به حال آنها کرد.
این فعال کارگری از مشکلاتِ دیگر این کارگران گفت: چرا کارگری که در مشاغل سخت و زیانآور کار کرده است باید از روی ظاهر از سوی کارشناس رد یا تایید شود؟ مثلآ به برخی از کارگران گفتهاند هنوز یک تار موی شما سفید نشده شما نمیتوانید بازنشست شوید! آقای کارشناس! واریس، خار پاشنه، جراحی دیسک کمر، ۴۰ درصد ناتوانی شنوایی، ۲۰ درصد ناتوانی بینایی، عقیم شدن در مقابل حرارت مستقیم ذوب یا ریختهگری را چطور تشخیص دادهاید که حکم میکنید کارگر بعد از بیست سال کار، هنوز هم توانایی ادامهی کار دارد؟!
در چنین شرایطی است که میتوان با قاطعیت، منطقِ مدافعانِ کاهشِ سنواتِ ارفاقیِ کارگران مشاغل سخت و زیانآور را رد کرد. وقتی کارگرانِ بسیاری با وجودِ کار کردن در مشاغل سخت و زیانآور از حقوق آن بیبهره هستند، چگونه میتوان با هدفِ به اصطلاح سرو سامان دادن به بازنشستگیهای پیش از موعد، شرایط را برای کارگران مشاغل سخت و زیانآور سختتر کرد؟
چرا آنها که نگرانِ ورشکستگیِ صندوقهای اجتماعی هستند، به دنبالِ راههای دیگر از جمله، الزام کارفرما به بهبودِ شرایط کار نمیروند، تا هم کارگر مجبور نباشد سالها در شرایط سخت و زیانآور کار کند و بعد از سالها با بیماریهای بسیار بازنشست شود و هم ناترازیِ صندوقها بیش از این بر هم نخورد؟