پیش بینی عجیب حسن روحانی تبدیل به واقعیت شد

به گزارش نبض بازار، روزی که  روحانی در نقد مخالفان اصولگرایش گفت که «من اینها را می‌شناسم، روی کار بیایند در پیاده‌روها دیوار می‌کشند و می‌خواهند همه جا را مردانه زنانه کنند!!» این ادعا و پیش بینی به نظر عجیب می ‌آمد. 

مشکل نواصولگرایان این است که درک صحیحی از مفهوم سیاست، مردم و حکومت‌داری ندارند. آنان خود را قیم و صاحب امور می‌دانند که با اتکا به اراده خود می‌توانند هر وضعیتی را رقم بزنند، درحالی‌که آنان نه قیم هستند و نه صاحب و مالک صندلی قدرت و از همه مهمتر اینکه از اراده به تنهایی هیچ کاری بر نمی‌آید، که اگر اراده تعیین‌کننده سرنوشت امور بود، وضعیت امروز جامعه چنین نبود.

روزنامه هم‌میهن نوشت: روزی که  حسن روحانی در نقد مخالفان اصولگرایش گفت که «من اینها را می‌شناسم، روی کار بیایند در پیاده‌روها دیوار می‌کشند و می‌خواهند همه جا را مردانه زنانه کنند!!» آنان برآشفته شدند که این چه اتهامی است که او به آنان می‌زند؟ او دارد دشمن‌سازی و دیگرهراسی می‌کند، ولی امروز که می‌بینیم در وسط واگن‌های مترو پرده کشیده‌اند، آن اتهام به واقعیت تبدیل شده است و این پرده‌کشی درحالی است که برخی از خانم‌های بدون حجاب در واگن‌های مردانه هستند و بیرون قطار نیز همه در کنار هم زندگی می‌کنند.

بگذریم که مسئله درستی و تحقق پیش‌بینی آقای روحانی نیست، زیرا او این پیش‌بینی را برای شرایط عادی و در سال ۹۶ انجام داده بود، درحالی‌که امروز و پس از اعتراضات سال گذشته و فضای عمومی در نقض حجاب مورد نظر اصولگرایان شاهد پرده‌کشی میان قطارهای مترو هستیم.


این رفتار نشان می‌دهد که دست‌اندرکاران این سیاست‌ها حتی بیش از اینکه دنبال تفکیک جنسیتی باشند، در پی نشان دادن اراده خود معطوف به ضدیت با جریان غالب اجتماع هستند.

در واقع این قابل فهم است که آنان در برابر وضعیت کنونی حجاب نوعی واکنش نشان دهند، ولی اینکه حتی به فراتر از پائیز سال ۱۴۰۱ بروند متضمن نوعی بی توجهی و ندانم کاری است.

مشکل نواصولگرایان این است که درک صحیحی از مفهوم سیاست، مردم و حکومت‌داری ندارند. آنان خود را قیم و صاحب امور می‌دانند که با اتکا به اراده خود می‌توانند هر وضعیتی را رقم بزنند، درحالی‌که آنان نه قیم هستند و نه صاحب و مالک صندلی قدرت و از همه مهمتر اینکه از اراده به تنهایی هیچ کاری بر نمی‌آید، که اگر اراده تعیین‌کننده سرنوشت امور بود، وضعیت امروز جامعه چنین نبود.

اتفاقا برعکس برداشت آنان همین اراده‌گرایی ساده‌لوحانه است که مردم و جامعه را به مخالفت بیشتر با چیزی سوق می‌دهند که آنان می‌خواهند مردم را به آن عادت دهند.

به‌طور قطع یکی از علل مخالفت‌های افراطی با انقلاب، اسلام و حجاب، همین سیاست‌های نواصولگرایان است که مطلقا قابل فهم نیست.

جالب اینکه آنان هم‌زمان با پرده‌کشی در مترو، برنامه‌های عجیبی از کنسرت‌های سطح پایین و عامه‌پسند را با چند هزار دختر و پسر برگزار می‌کنند و حتی تشویق هم می‌کنند یا فیلم‌هایی که در شبکه خانگی درست کرده‌اند به فیلم‌های ترک تنه می‌زنند، ولی نوبت به مترو که می‌رسد و زنان و مردان زحمتکشی که سرشان به کار خودشان است و صبح سر کار می‌روند و بعدازظهر خسته و درمانده درحالی‌که مشغول محاسبه چگونگی حل مشکلات خود هستند، با این رفتارهای شهرداری مواجه می‌شوند.

به نظر می‌رسد که در زمینه سیاستگذاری رسمی نسبت به مسئله زن، وحدت‌نظری وجود ندارد و هرجا و هر نهاد و هر فردی به تناسب فهم خودشان در حال انجام کاری است که از منطق و قاعده روشنی تبعیت نمی‌کند. با ادامه این وضع هزینه‌های این سیاست‌ها را خواهند پرداخت، ولی هیچ سودی از آن به دست نمی‌آورند. جامعه در حال حرکت به سویی و حکومت و اجزای آن در حال حرکت به سوی مقابل است، در نتیجه بقای پیوند میان این دو را بیش از گذشته با خطر مواجه می‌کند.