به گزارش نبض بازار، به نظر نمیرسد غرب تمایلی به اعلام مرگ نمادین آن داشته باشد ، بلکه دنبال پیروزی بزرگتری در احیای برجام است.
با نگاهی به روند مذاکرات احیای برجام در سال ۲۰۲۲میلادی و شکست ابتکار عملهای اتحادیه اروپا برای باز کردن گره مذاکرات، ناکامی تلاشهای قطر و عمان برای میانجیگری میان طرفها و عدم استقبال مقامات اروپایی و آمریکایی از اعلام آمادگی تهران برای آغاز دور جدید مذاکرات در روزهای اخیر در کنار واکنش شدید و هماهنگ غرب به استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین و در نهایت مسئله تحولات داخلی ایران در چند ماه اخیر به نظر میرسد با وجود تاکید غرب بر اهمیت و اولویت استفاده از دیپلماسی برای حل مسئله هستهای ایران و احیای برجام، اما بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵میلادی در شرایط کنونی کاملا از دستور کار غرب خارج شده است.
وضعیتی که میتوان از آن با عنوان مرگ واقعی برجام یاد کرد. اگرچه به نظر نمیرسد غرب تمایلی به اعلام مرگ نمادین آن داشته باشد. مسئلهای که مورد اشاره رئیس جمهور آمریکا نیز قرار گرفت.
غرب در حالی سعی دارد مسئولیت عدم احیای برجام را به گردن ایران بیاندازد و انگشت اتهام را به سوی تهران نشانه رود که فقدان وجود اراده سیاسی دولت جو بایدن برای احیای توافق سال ۲۰۱۵میلادی را باید عامل اصلی بنبست موجود در فضای مذاکرات دانست. دولت بایدن با وجود شعار بازگشت به برجام در کارزارهای انتخاباتی اساسا ارادهای برای احیای توافق سال ۲۰۱۵میلادی که با اراده سیاسی دولت باراک اوباما و مذاکرات نمایندگان دو طرف در عمان آغاز و در نهایت با روی کار آمدن دولت روحانی به توافق برجام منتهی شد از خود نشان نداد.
دولت بایدن پس از روی کار آمدن از اتخاذ تدابیر عملی برای احیای توافق سال ۲۰۱۵میلادی اجتناب ورزید و پروژه فشار حداکثری ترامپ در بعد اقتصادی و تلاش برای اجماع سازی منطقهای و بین المللی بر علیه ایران را ادامه داد و سعی کرد از اهرم تحریمها برای کسب امتیازات بیشتر استفاده کند. اگرچه او بارها و بارها از نیت و اراده واشنگتن برای دستیابی به توافق با ایران و احیای برجام سخن گفته و سیاست فشار حداکثری ترامپ را محکوم و آن را شکست خورده نامید، اما در واقعیت این سیاست را ادامه داد و حتی تحریمهای بیشتری علیه ایران وضع کرد.
در واقع واشنگتن سعی کرد از اهرم تحریمهای وضع شده توسط ترامپ برای کسب امتیازات خارج از برجام و در چارچوب تصویر بزرگتر اختلافات میان تهران و واشنگتن به خصوص در بعد موشکی و منطقهای بهره گیرد.
با توجه به اتخاذ این استراتژی توسط دولت بایدن، ارزیابی غرب از تضعیف موقعیت ایران به دلیل ناآرامیهای ماههای اخیر مهمترین نقش را در بالا بردن سقف خواستهها و به تبع آن پاسخ سرد به اعلام آمادگی تهران برای شروع مذاکرات ایفا کرده است.
اوضاع داخلی ایران در ماههای اخیر و مخابره پیام شکاف دولت – ملت باعث شد که از یک سو تحریمهای گستردهای در حوزههای مختلف به خصوص حقوق بشر با محوریت نقش اروپا هم به دلیل مسئله پهپادها و هم به دلیل ناآرامیهای ماههای اخیر علیه ایران وضع و دولتهای اروپایی مواضع سرسختانهای در قبال تهران اتخاذ کنند و از سوی دیگر تحلیل دولت آمریکا از شرایط کنونی برجام بر این پایه استوار است که فشار حداکثری ترامپ عملا توانسته است با ایجاد بحران اقتصادی و به دنبال آن شورشهای خیابانی علیه حکومت هدف غایی خود را تحقق بخشد، در نتیحه باید از آن در جهت کسب امتیازات بیشتر سود جست.
غرب احساس میکند ایران در نتیجه همین فشارها و ناآرامیهای داخلی در وضعیت استیصال قرار میگیرد و در نتیجه به واگذاری امتیازات بزرگتر مجبور خواهد شد.
در سوی دیگر داستان، تحولات ماه اخیر باعث وقوف کامل تهران بر این مسئله شد که سیاست توجه صرف به شرق، دل سپردن به سرمای زمستان اروپا و امید بستن به چین در عمل نتوانسته است منافع تهران را تامین کند.
بدون گشایش در سیاست خارجی و رفع تحریمهای حوزه انرژی و بانکی امکان عادی سازی وضعیت کشور و به دنبال آن انجام اصلاحات در حوزههای مختلف وجود نخواهد داشت و بالعکس بدون گشایش در داخل و ارسال پیام نیرومند اتحاد و همبستگی نمیتوان قدرت چانه زنی خود در سیاست خارجی را افزایش داد.
در شرایط کنونی برخلاف بسیاری از تحلیلها تهران با احیای توافق سال ۲۰۱۵میلادی کاملا همدلی دارد، اما غرب به کسب امتیازات بیشتری نسبت به توافق سال ۲۰۱۵میلادی چشم دوخته است.
برجام جدیدی که هم شامل بندهای غروب توافق برجام باشد و هم بتواند زمینه ساز اخذ امتیازات دیگری در حوزه موشکی و منطقهای باشد. مسئلهای که عملا به معنای تحقق برجام دو و سه خواهد بود، بدون آنکه در قبال آن مجبور به واگذاری امتیازی مشابه باشد، موضوعی که بی تردید با مخالفت تهران مواجه خواهد شد.
نباید از بازگشت دشمن دیرینه برجام و تشکیل راستگراترین کابینه تاریخ اسرائیل نیز غافل بود.
در چنین شرایطی با توجه به افق تیره و تار احیای برجام به نظر میرسد با تداوم وضع موجود مناسبات ایران و غرب به سوی تنش بیشتر سوق خواهد یافت و روزهای دشواری پیش روی ایران، منطقه و جهان خواهد بود.