به گزارش نبض بازار، برای نسلی که ۸ سال ریاست جمهوری احمدی نژاد و ۸ سال بعد از آن را هم به چشم دیده و عادت داشته است که در هر موضوعی بالاخره موضعی از او بشنود تا بر سر زبانها بیافتد و دیده شود، سکوت این روزهای احمدی نژاد عجیب است.
احمدینژاد کجاست؟ او که در همهی بزنگاههای کشور اعلام موضع کرده و حتی مواضع تندی هم داشته چرا حالا حرفی نمیزند؟!
اینها سوالاتی هستند که احتمالا برای همهی ما پیش آمده است. برای پاسخ به این قسم با عباس امیریفر، از چهرههای اصولگرای سابقا نزدیک به احمدینژاد که مورد جفای او و تیمش نیز قرار گرفته است، مصاحبهای داشتتم:
مهمترین سوال، احمدینژاد «الآن» کجاست؟
من چند سالی هست که ارتباطی ندارم، ولی میدانم بعد از اینکه منتظر بود حصر نشود و حکمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام بگیرد با نیروهایش صحبت کرد که به هیچوجه موضعگیری نکنند. در فتنهی اخیر هم ظاهرا به نیروهایش گفته است که نه به نفع نظام و نه علیه نظام موضعگیری نکنند. به نظر من اینها فکر میکنند در دورهی بعدی ریاست جمهوری و یا در مقدمهی آن یعنی مجلس فضا برای آنها مناسب است که به عرصهی انتخابات بیایند.
منظور شما این است که برای حذف نشدن یا از دست ندادن موقعیت فعلیشان در مجمع این رویه را در پیش گرفتهاند؟
بله این درواقع پولتیک سیاسی آنها است والا که کلا اعتقادی به نظام و رهبری ندارند. تحلیل من این است که برای انتخابات برنامه دارند؛ برای انتخابات مجلس چراغ خاموش برنامه دارند و برای ریاست جمهوری هم میخواهند با تمام قوا وارد شوند. تحلیلشان این است که این دولت شکست خواهد خورد.
به نظر شما اگر در این شرایط احمدینژادیها از طرف خاصی در این اعتراضات طرفداری میکردند؛ طرفداران بیشتری جذب نمیکردند؟
خیر، اتفاقا اغتشاشگران هم به اینها حمله میکردند، چون کموبیش از همین افراد میشنویم که آقای احمدینژاد را هم باعث وضع فعلی میدانند. دولت بهار و افراد مربوطش، چون بیشتر در دسترس هستند و هیچ حمایتی هم از جانب نظام ندارند از اینکه در این شرایط ورود کنند احساس خطر کردهاند که مبادا سراغ اینها بیایند؛ اینها را ترور کنند و با اینها برخورد کنند. این احساس خطر را کردهاند که شاید به محل کار اینها در ولنجک یا منزل ایشان در نارمک هجوم بیاورند.
اصلاحطلبان هم با وجود انتقادات بسیاری که به نظام داشتند وقتی دیدند اغتشاشگران میخواهند همه چیز را زیر سوال ببرند آنها هم در برابر آشوبها موضع گرفتند؛ بنابراین خیر، باعث جذب طرفدار نمیشده و چه بسا علیه اینها موضع میگرفتند و به ضررشان تمام میشد.
باتوجه به سابقهی نزدیکی و همکاریای که با آقای احمدینژاد و مجموعهی مربوط به ایشان داشتهاید به نظر شما در حال حاضر نسبت به شیوهی برخورد با معترضا چه نظری دارند؟
اینها منتظرند این آشوبها تمام شود تا مواضعشان را اعلام کنند و روی موج سوار شوند. بخشی از اصلاحطلبان هم کاری شبیه به این میکنند. از آنجا که انتخابات مجلس نزدیک است هرکسی حرفی میزند یا انتقادی میکند تا بخشی از معترضین را به خود جذب کند و بتواند در انتخابات نقشآفرینی کند. آقای احمدینژاد و تیمشان هم با پایان این آشوبها، که پایگاه خبری شما هم در گزارشی به آن اشاره کرده بود، دنبال چنین مفری هستند. پیشبینی من این است که اینها درمورد طرحهایی مثل مسکن مهر یا سهام عدالت که در دولت رئیسی ادامه داشته خواهند گفت که اینها را ما شروع کردهایم.
یعنی میخواهند که دوباره احیا شوند. تصور درونگروهی آقای احمدینژاد و اطرافیانش این است که مردم دیگر نه به اصلاحطلب و نه به اصولگرا گرایش پیدا نمیکنند و یک گروه سومی میخواهند؛ ما همان گروه سوم هستیم لذا مردم سراغ ما میآیند. البته من بعید میدانم چنین اتفاقی بیافتد؛ شاید گروه سومی تشکیل شود، اما اینها نخواهند بود.
عملکرد اینها را نه اصلاحطلب قبول دارد و نه اصولگرا. به اصولگرایان هم اینها تا اندازهای خیانت کردند فیالمثل خود من که اینقدر در دستگاه اینها زحمت کشیدم تا اظهارنظری کردم از من شکایت کردند. احمدینژاد علیه من در دادگاه ویژه شکایت کرد که الحمدالله تبرئه شدم. به این ترتیب من بعید میدانم اینها اقبالی داشته باشند.
من توضیحی راجع به آن گزارش اضافه کنم؛ در متن آن گزارش آمده است که مشخص نیست آیا این آرامش حال حاضر خیابان آتش زیر خاکستر است یا خیر و آیندهی این آرامش خیابان چه خواهد بود.
من فکر نمیکنم چنین باشد. این آشوبها البته حسنی هم داشت. عدهای از لانههایشان بیرون آمدند برای مثال هزینه و کاری که نظام برای هنرمندان یا فوتبالیستها خرج کرد. عدهای هم تذکر میدادند که اینها روزی برای ما شاخ میشوند! نظام باید به افرادی برگردد که واقعا دلسوز و متعهدند و سرمایهی خود را برای آنها صرف کند.
تحلیل من این است که نارضایتیهای فعلی مربوط به گرانی و تورم است. طبیعی است که اگر بخواهند اصلاح اقتصادی کنند مسئله بنزین است. دولت آقای روحانی زیر بار نرفت، اما آقای رئیسی میگفت این هنر ایشان است که اصلاح اقتصادی کنند. کار مهم دیگری هم هست که ایشان باید انجام دهد و آن هم اصلاح قیمت انرژی است که هیچ همخوانیای با جهان ندارد. ایجاد نارضایتی به دنبال این اتفاقات طبیعی است، اما اگر مردم را توجیه کنند و یا به قشر کارگر و کارمند باتوجه به قیمت دلار به نحوی کمک کنند به نظر من قابل کنترل است. علاوه بر این نظام ما به قدری ریشهدار است که به این راحتی از بین نمیرود چنانچه در دورهی ۸۸ نه ماه این دوران را تحمل کرد و در حوادث اخیر سه ماه تحمل کرد. اینها بیریشه و بیهویت هستند، مثلا مریم رجوی را رئیسجمهور خود معرفی میکنند. خود اپوزیسیون هم صدایش درآمده است. شنیدههای ما حاکی از این است که پشت صحنه وقایع دیگری در حال وقوع است مثل اظهار تمایل غربیها به برجام یا اظهارات عربستان که ایران اینترنشنال را بیربط به خود دانستهاند. به نظر من حل خواهد شد.
آقای امیریفر به نظر شما احتمال این وجود دارد که برای اظهار نظر آقای احمدینژاد محدودیت خاصی اعلام شده باشد؟
آقای احمدینژاد چنین روحیهای ندارد. منع خاص ایشان فقط قبل از انتخاب اعضای مجمع بود که مقداری سکوت کرد. وقتی افرادی مثل آقای روحانی یا ناطق نوری حذف شدند این خود یک پیام برای احمدینژاد بود که اگر در نظام باشی ما کاری به شما نداریم.
احمدینژاد از آنهایی نیست که حرفگوش کن باشد؛ او فقط برای منافعش است که سکوت کرده و میکند. در غیر اینصورت حذف میشدند و حتی حذف الیالابد میشدند فلذا گفتند برای حفظ این کورسوی امید و آیندهی انتخاباتیشان سکوت کنند.
اینها البته تحلیلهای آبکی خودشان است.