به گزارش نبض بازار، ایمان یعقوبی در یادداشتی نوشت: صحبت از توسعه سهل است، اما حصول آن سهلالوصول نیست. اگرچه تا حد زیادی بخش از دیالوگ روزانه شهروندان را تشکیل میدهد، اما وجه پراتیک آن یعنی اقدامات عملی لازم در مسیر توسعه، مستلزم نگرشی متفاوت است. توسعه نیازمند بستر است. فکر، اراده و عمل را یکجا میخواهد.
پیش از هر چیز باید بپذیریم توسعه یک پدیده «concrete» است و نه «abstract». یعنی پذیرفتن آن به عنوان یک امر انضمامی و نه انگاشتن آن به صورت انتزاعی. این خود مهمترین گام در مسیر توسعه به معنای کلی است. از این منظر، توسعه زمانمند و مکانمند خواهد بود نه حاصل اموری فرازمانی و فرامکانی. هرچند فکر توسعه بر خود آن مقدم و شرط لازم است، اما کافی نیست. پس در ترکیب با اراده، منتج به توسعه میشود.
به این ترتیب اول تفکر توسعه به وجود میآید و سپس ممزوج شدن با اراده و ابزار و نتیجه حاصل از آن اجرا و عملیات توسعه است. این سخن را از آن رو مطرح کردم تا بگویم علیرغم همه محاورات روزانه، توسعه چندان آسان و به سخنرانی و سخندانی هم نیست و ملزوماتی از جمله اندیشه، اراده و ابزار نیاز دارد. اگر چنین نبود، گمان نمیکنم دیگر مشکلی وجود داشت و همه کشور و حتی جهان کنونی خودبهخود بر مدار توسعه بود. در عالم صنعت و فناوری و مدیریت نیز مسئله همین است و این تفاوتها باعث میشود برخی مدیران توسعهنگر و توسعهطلب باشند و برخی نه.
بر این باورم تفاوت نگرش مدیریتی در فولاد سنگان به عنوان یک واحد صنعتی با دیگران در همین نکته است و در قامت یک سازمان ارگانیک و پویا، نگاهی مثبت و ایجابی به توسعه دارد. این نگرش حال در آستانه جامعه عمل پوشاندن است که عموما از آن به عنوان طرحهای توسعه فولاد سنگان یاد میشود. حاصل این طرحهای توسعهای با رویکرد اشتغالآفرینی، توسعه ساختاری و پایدار و ایجاد توازن در منطقه شرق کشور است.
در فولاد سنگان علاوه بر اینکه چنین تفکر توسعهگرا و اراده آن موجود است، ابزار حدوث آن هم فراهم شده است. سرمایه مادی مهیاست و منابع انسانی هم در منطقه و کشور فراوان است و به ایجاد اشتغال خواهد انجامید؛ بنابراین نمیتوان به سادگی و با چشمی اعورانه، بزرگی این کار را نادیده گرفت و در ساحتی قلم زد و نوشت که علم آن موجود نیست. یقینا این طرحهای صنعتی، منافع ملی و منطقهای فراوان دارد.
از آنجایی که چنین طرحهای توسعهای در حوزه صنعت، یک امر بزرگ و ملی است، نتایج حاصل را باید در سطح کلان ملی دید. این امر نشان میدهد که توسعه منطقه به مفهوم منافع ملی پیوند خورده است و فروکاستن انتفاع ملی به یک امر فرو ملی آسیب و آفتی اساسی است. بدیهیست که همه ما شهروندان این کشور در یک جغرافیای مشخص به نام ایران هستیم و قطعا احداث طرح ملی در منطقه سنگان، بیش و پیش از هر چیز باعث رونق منطقه خواهد شد، اما بنا به جبر جغرافیایی، ابزار و لوازم یک طرح توسعه بزرگ را یک جا و در خود ندارد.
مقصود آن است که اگرچه معدن سنگ در سنگان است، اما سرمایهگذار اصلی یک کلان شرکت در بعد ملی و بینالمللی از مرکز ایران به شمار میآید. انرژی مورد نیاز مثلا گاز برای استخراج معادن و فعالیت کارخانه نیز از بخش دیگری از این سرزمین تامین میشود؛ بنابراین توسعه یک منطقه و به تبع یک کشور، نیازمند تفکری در سطح کلان است و وسایل لازم آن هم از نقاط مختلف تأمین میشود. در نظر آورید که سنگ، سنگ است، حتی هزاران سال هم بماند، چون گوهر آن سنگ و صورت آن نیز همین است. پس نیازمند فرآوری است تا فولاد شود. این زنجیره از استخراج تا صادرات منفعت منعلق همه است. من و دیگری ندارد.
داشتن تمام اینها در کنار هم روند توسعه را کامل میکند. نخست تفکری توسعهگرا، دوم اراده توسعه، سوم ابزار و ملزومات مورد نیاز و چهارم، ترجیح منافع کلان ملی بر منافع فروملی که البته منافع ملی، قطعا انتفاع محلی را در درون خود دارد. به دلیل داشتن نگاه ملی به توسعه زیرساختی است که فولاد مبارکه و فولاد سنگان در حوزه مسئولیتهای اجتماعی با جدیت ورود کردهاند و از راه و آب و مدرسه تا بهداشت و درمان و محیط زیست و... را به عنوان یک مسئولیت شرکتی انجام میدهند؛ اگرچه ماهیت آنها تولیدی است، اما تاکنون به خوبی و به طور کامل به رسالت اجتماعی خود عمل کردهاند.