کد خبر: ۱۳۹۳۱۹
۲۳ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۰

بازارگردان کیست و به چه معناست؟ / تعادل بازارگردانی در بورس بهم ریخته است

بازارگردان و بازارگردانی سهم‌های بورسی می‌تواند تاثیرات مثبتی زیادی بر بازار بورس بگذارد و در نهایت کارایی بازار را افزایش دهد. بازار گردان‌ها دستشان خالی است و پولی ندارند. پس در این صورت نمی‌توان از بازار گردان انتظار خاصی داشت.
بازارگردان کیست و به چه معناست؟ / تعادل بازارگردانی در بورس بهم ریخته است

به گزارش نبض بازار، بازارگردانی در بورس برای جلوگیری از نوسانات شدید و کنترل قیمت سهم در یک محدوده معین و افزایش میزان نقدشوندگی سهام کمک می‌کند و در بازار با سفارشات خرید و فروش در شرایط مختلف قیمت سهم و نقدشندگی آن را مدیریت می‌کند.

بازارگردانی در بورس چیست؟

قیمت اوراق بهادار در یک بازار پویا طبق قانون عرضه و تقاضا مشخص می‌گردد. چنانچه به دلیلی روند معمول عرضه و تقاضا، و به دنبال آن وضعیت معمول در قیمت سهم خراب شود، وجود یک بازارگردان ضروری می‌شود. تجربه نشان داده که روی‌داد‌های بسیار، از جمله هیجان‌های ناشی از اخبار سیاسی و اقتصادی، می‌تواند تعادل بازار را بر هم زند. بازاری که این چنین ناپایدار شود، قابل اعتماد برای سرمایه گذاری نیست. کار بازارگردان کمک به حفظ تعادل نسبی در بازار است.

«پیام الیاس‌کردی»، کارشناس بازار بورس در ارتباط با نقش بازار گردان‌ها در بورس اظهار داشت: سازمان بورس با این دید به سراغ بازار گردان‌ها رفت که با کمک آن‌ها توان نقدینگی بازار افزایش یابد. این در زمانی رخ داد که بازار قفل می‌شد. (تشکیل صف خرید و یا صف فروش اتفاق می‌افتاد). در این حالت سازمان راهکاری را ارائه کرد که شرکت‌ها موظف شدند تا به سمت بازار گردان‌ها بروند.

وی ادامه داد و افزود: در ابتدا کار بازار گردان‌ها آسان بود؛ که به تحلیل خلاصه می‌شد و اگر زمانی صف فروشی تشکیل می‌شد سازمان بازار گردان‌ها را ملزم می‌کرد که خرید انجام بدهند و صف فروش و سهام را نجات بدهند.

الیاس‌کردی تصریح کرد: برای تحلیل شرایط بازار گردان‌های بورس باید آن‌ها را از دو زاویه مورد ارزیابی قرار دهیم. یک زاویه، زاویه سهام داران خُرد و زاویه دیگر زاویه دید بازار گردان‌ها است.

وی ادامه داد و افزود: اگر بخواهیم واقعیت را ببینیم باید بگویم که بازار گردان‌ها دستشان خالی است و پولی ندارند. پس در این صورت نمی‌توان از بازار گردان انتظار خاصی داشت. بازار گردان نباید وظیفه‌ای جز حفظ قیمت یک سهم ارزنده و کمک به عدم تشکیل صف فروش و در نهایت خرید آن سهم داشته باشد. در شرایط غیر منصفانه نیز باید به سازمان به صورت محرمانه اعلام کند که به نظر بنده این سهم با این مقدار ارزش تعیین شده، نمی‌ارزد.

این کارشناس بازار سرمایه با انتقاد از مکانیزم بازار گردانی گفت:، اما متاسفانه اکنون مکانیزم بازار گردانی بهم ریخته است و ما باید این شرایط را تغییر بدهیم.

وی در رابطه با این که تغییر مکانیزم باید به چه شکلی باشد افزود: بازار گردانی را یا باید از بین ببریم و یا باید موظف به خرید و فروش سهم نکنیم. اگر در یک نمادی به جای یک بازار گردان چندین بازار گردان داشته باشیم که در آن نماد فعال باشند شرایط بهتر خواهد شد. اما متاسفانه اکنون دیگر در بازار صف خرید و صف فروشی وجود ندارد.

الیاس‌کردی در مورد این که بازار گردان‌ها تا چه اندازه قدرت اعمال نفوذ در خرید و فروش‌ها را دارند، گفت: قدرت بازار گردان‌ها به اندازه پول آن‌ها است. بازار گردان در اصل موظف است برای یک صف فروش پول وارد کند و مانع سقوط ارزش سهم شود. اما اکنون در بازار پولی نیست و بازار گردان نیز پولی برای ارائه ندارد. پس خورده‌ای به آن نمی‌شود گرفت.

وی در رابطه با این که آیا می‌شود بازار گردان‌ها را عامل روند صعودی و یا نزولی بازار دانست؟ پاسخ داد: در یک نگاه کلی نه باعث روند صعودی می‌شوند و نه عامل روند نزولی. صرفا یک نهاد حقوقی که به آن سهم یا پول داده شده است و تعهدی برای آن ایجاد شده است که بیش از این تعریفی شامل حال آن نمی‌شود.

این کارشناس بورس اظهار داشت: باید برای آینده بازار گردانی در زمان دامنه نوسان ۱۰% و ... باید بببنیم اصلا نیاز به بازار گردانداریم یا خیر؟! اگر نیازبه وجود بازار گردان حس شد باید برای سهم‌های بزرگ بازار بهتر است که تعداد بازار گردان برای افزایش نقد شوندگی بیشتر شود. اما باید تعداد بازار گردان زیاد و با تحلیل‌های مختلف از سهام‌ها داشته باشیم.

وی در پاسخ به این سوال که چه تعداد باید دولتی یا خصولتی و یا خصوصی باشند تصرح کرد: نباید خودمان را فریب بدهیم. چرا که ۷۵% بازار سرمایه ما دولتی است. اگر انتظار داشته باشیم با این رقم بازار گردان خصوصی داشته باشیم، اصلا ممکن نیست. از طرفی بازار گردان دولتی به نفع بازار خصوصی و شخص کار نخواهد کرد. پس فقط ۲۵% باید خصوصی باشند.

گره‌های معاملاتی

یکی از مهم‌ترین جذابیت‌های بازار بورس نسبت به بازار‌های دیگر مثل بازار مسکن و خودرو، نقدشوندگی آن است. در حالت کلی شما می‌توانید در بازار بورس سرمایه‌گذاری و معامله کنید و سود‌های چشم‌گیری هم ببرید.

وقتی هم که مثلا به هر دلیلی پول لازم داشتید، می‌توانید سهم‌های خود را بفروشید و پول خود را نقد کنید. پس‌ازآن هم کافی است با ارسال سفارش «تقاضای وجه» به کارگزار، پول خود را بردارید و نیازتان را برطرف کنید.

از آن‌سو واردکردن پول به بازار نیز رویه‌ای ساده دارد. شما با استفاده از پرداخت اینترنتی و درگاه‌های مستقیم بانکی که در سامانه معاملاتی کارگزاری‌ها وجود دارند، با داشتن یک رمز دوم پویا می‌توانید سرمایه را به‌حساب کارگزاری وارد کنید و سپس با آن هر سهمی را که می‌خواهید بخرید.

اما در بازار خودرو و مسکن خریدن و فروختن به این راحتی نیست. شما وقتی می‌خواهید ملک یا خودرو خود را بفروشید باید مدت‌ها منتظر بمانید تا یک مشتری پیدا شود. این مشتری هم بالقوه هست و مشخص نیست آخر کار واقعا ملک یا خودروی شما را بخرد یا نه.

اما این قضیه در حالت کلی در بازار بورس وجود ندارد. شما سفارش فروش سهم خود را در قیمت مشخصی (Ask) ارسال می‌کنید و ممکن است در همان لحظه نیز کسی پیدا شود و با همان قیمت سهم موردنظرتان را از شما بخرد. موقع خرید هم دوباره همین است. سفارش خرید خود را وارد می‌کنید و در زمان کمی یک فروشنده پیدا می‌شود که حاضر از به قیمت مورد تقاضای شما (bid) سهام خود را به شما بفروشد.

وقتی بازار بورس رفتار طبیعی و غیر هیجانی داشته باشد می‌توان همه این کار‌ها را انجام داد؛ اما چه تضمینی هست که بازار رفتار طبیعی داشته باشد؟

صعود تند

همین چند ماه پیش یعنی بهار و تابستان ۹۹، بازار بورس چندین ماه سبز بود و تقریبا همه سهم‌ها در صف خرید بودند. اگر می‌خواستید سرمایه جدید بیاورید، پول واریز کرده و سود کنید، احتمالا نمی‌توانستید.

همه سهم‌ها یا لااقل سهم‌های ارزشمند در بالاترین قیمت هر روز در صف‌های خرید سنگین، سقف‌های قیمتی پیشین را می‌شکستند و جلو می‌رفتند. حتی آن‌هایی که ده‌ها سال زیان‌ده بودند.

هیچ‌کسی هم سهم‌هایش را نمی‌فروخت. اگر هم می‌فروخت حجم آن محدود بود که در نهایت هم به ما آدم‌های معمولی نمی‌رسید. بلکه نصیب وال‌های حقیقی پول‌دار بازار می‌شد. بعدازآن دوباره صف خرید برقرار بود. وال (Whale) اصطلاحا به کسانی گفته می‌شود که سرمایه بسیار زیادی دارند.

سقوط تخت گاز

چند ماه بعدازاین، رویه برعکس شد و صف‌های خرید میلیاردی به صف‌های فروش میلیارد تبدیل شدند. حس و درک فعالین بازار از آینده منفی شده بود. سرمایه‌گذاران حقیقی از آینده بازار می‌ترسیدند. صف‌های فروش سنگین برای بسیاری از سهم‌ها از جمله سهم‌های ارزشمند ایجاد شده بود.

در نهایت هم آن‌قدر با همین صف‌های فروش، قیمت سهم‌ها پایین آمد که وال‌های بازار ارزشمند‌ترین سهم‌ها را با قیمت بسیار کمی تصاحب کردند.

دوباره گره معاملاتی در کار نبود. در بیشتر معاملات خریداران تنها به‌قدری سفارش خرید می‌زدند که حجم‌مبنا را پر کنند و قیمت پایانی را تا کف آن روز پایین بیاورند. ادامه همین روند، قیمت سهم‌ها را در مدت‌زمان کمی تا ۵۰ درصد کاهش داد.

بورس بهارستان

در چنین بازاری که در آن صف‌های فروش فراوانی وجود داشت، اگر شما به هر دلیل پول لازم داشتید و می‌خواستید کمی سهم بفروشید، نمی‌توانستید.

خریداران فقط به‌اندازه پر کردن حجم‌مبنا در کف قیمت سهم‌ها را می‌خریدند.

شما هم هر چه چقدر تلاش می‌کردید تا ساعت ۸:۳۰ صبح در لحظه آغاز پیش‌گشایش بازار سفارش فروش خود را ثبت کنید، در بهترین حالت نفر ۲ هزارم صف فروش می‌شدید. یعنی اگر هم خریداری هم پیدا می‌شد، نوبت فروش به شمایی که نفر ۲ هزارم صف هستید، نمی‌رسید.

بازارگردانی و باز کردن گره معاملاتی

در ماه‌های آخر تابستان ۹۹ برخی از شرکت‌ها به دلیل آینده‌نگری یا شانس، یک فرآیند افزایش سرمایه را هم اجرا کردند. در نتیجه سهام این شرکت‌ها در روز‌های سقوط تند بازار بسته ماند. این شرکت‌ها تا جای ممکن هم فرآیند افزایش سرمایه را کش دادند تا به منفی‌های بازار نرسند. ولی به انتهای این منفی‌ها رسیدند.

در این زمان سهام این شرکت‌ها منفی باز شد. بعدازآن برخی از آن‌ها صف فروش شدند؛ اما دقیقا هیچ‌کسی حاضر به خرید نبود.

از چندین میلیون صف فروش، تنها چند هزار خرید انجام می‌گرفت. قیمت پایانی روزانه این سهم‌ها فقط چند دهم درصد منفی می‌خورد. اصطلاحا این‌یک گره معاملاتی بود.

همه این سناریو‌ها با اینکه قرار نیست رخ دهند و لااقل در یک بازار منطقی با عمق زیاد کم رخ می‌دهد، اما من در همین سه سالی که بازار بورس ایران فعال هستم به‌کرّات شاهد چنین اتفاق‌هایی بودم.

این اتفاق‌ها مهم‌ترین مشخصه بازار سهام یعنی نقدشوندگی را دچار مشکل می‌کنند. از آن‌سو باعث می‌شوند هنگام معامله بخش زیادی از کار شما ویرایش لحظه‌ای سفارش باشد تا بتوانید معامله‌تان را انجام دهید. کاری که در نهایت باعث افزایش بار پردازشی هسته بورس هم می‌شود.

بازارگردانی و تثبیت و کنترل

چه زمانی که بازار مثل بهار و اوایل تابستان ۹۹، رشد بسیار تند و صعودی دارد و چه مثل چند ماه آخر تابستان ۹۹ که بازار سقوط دارد، هر خطرناک هستند؛ زیرا نقطه توقف مشخص نیست و بیشتر تحلیل‌ها به نتیجه‌ای نمی‌رسند. به بیانی ارزیابی ریسک بازار در این شرایط ممکن نیست و در نتیجه فعالین حرفه‌ای بازار از آن اجتناب می‌کنند.

چه بازاری که شدیدا رشد می‌کند و همه‌چیز در آن صف خرید است و حتی سهم‌های ضعیف با صورت‌های مالی منفی در چند ماه ۷۰۰ درصد رشد می‌کنند و چه بازاری که پرارزش‌ترین سهم‌ها هم صف فروش دارند و در بازه کوتاهی بیش از نیمی از ارزش خود را از دست می‌دهند، جای خوبی برای سرمایه‌گذاری نیست.

رشد بیش‌ازحد به معنی سقوط قریب‌الوقوع است

رشد بیش‌ازحد به معنی سقوط قریب‌الوقوع است. صف‌های خرید طولانی با اینکه بازار را برای سرمایه‌گذاران جذاب می‌کنند، اما مانع از ورود نقدینگی جدید به بازار می‌شوند. این صف‌های خرید در نهایت باعث می‌شود سرمایه‌های ورودی در بازار، پشت صف‌های خرید چندمیلیاردی راکد بمانند.

سوی دیگر بازار هیجان فعالین و صعود تند و غیرمنطقی بازار است. چنین تغییراتی باعث افزایش امیدواری کاذب در بین تازه‌وارد‌های بازار می‌گردد و آنچه در نهایت اتفاق می‌افتد این است که افراد جدیدی به امید سود وارد بازار می‌شوند و خیلی زود با سقوط بازار مواجه شده و سرمایه‌شان از دست می‌رود.

دانش و سواد؛ روش طولانی‌مدت افزایش ثبات در بازار

تمام این مسائل با توجه به اینکه عموم سرمایه‌گذاران در بازار بورس دانش کافی درباره این بازار پیچیده و پر جزئیات را ندارند و خیلی راحت ممکن است رفتار‌هایی انجام دهند که هم خود و هم بقیه فعالین را دچار ضرر‌های عمیق کنند، می‌تواند بسیار رخ دهد.

مشخصا افزایش دانش و تجربه فعالین بازار می‌تواند بخش مهمی از این مشکلات را حل کند. این روش با اینکه به‌خوبی می‌تواند سرمایه‌گذاران و بازار را به بلوغ کافی برساند؛ اما دو مشکل دارد.

مشکل اول این است که هیچ تضمینی وجود ندارد که همه فعالین بخواهند یا بتوانند از اطلاعات و تجارب موجود درس بگیرند و مهم‌تر از آن، از دانسته‌های خود استفاده کنند.

بورس بازارگردان

مشکل دوم هم این است که آموزش فعالین برای افزایش کارایی بازار و کاهش رفتار‌های احساسی زمان‌بر است. آن‌قدر زمان‌بر که مشخص نیست در همین بازه بازار چقدر دچار نوسان و مشکل شود و چند نفر سرمایه خود را از دست بدهند.

در نتیجه راهکار بهتری لازم است که هم زودتر جواب بدهد و هم مطمئن باشیم نتیجه می‌دهد و همچنین می‌توانیم ریسک و سود آن روش را تخمین بزنیم.

یکی از راه‌هایی که برای کاهش نوسان‌های شدید و تثبیت و پایداری بازار قابل اجراست، ایجاد رکن بازارگردان و بازارگردانی در بورس است.

بازارگردان و بازارگردانی سهام

کار بازارگردان روان کردن معاملات است. بازارگردان معمولا صندوق یا شخص حقوقی است که نقدینگی فراوانی دارد.

وقتی یک سهم در حال تشکیل یک صف فروش است بازارگردان با خرید سهم‌های فروشنده‌ها هم سهم‌های آن‌ها را نقد می‌کند و هم مانع از قفل شدن معاملات می‌شود.

ازآنجایی‌که بازارگردان نقدینگی زیادی دارد، معمولا تعداد زیادی هم از سهم‌های شرکت موردنظر را دارد و هنگامی‌که برای آن سهم یک صف خرید در حال تشکیل است، بازارگردان این سهم‌ها را در قیمت تحت معامله به خریداران می‌فروشد و دوباره از تشکیل صف خرید جلوگیری می‌کند.

بازارگردان معمولا خانواده از سهم‌های مرتبط به هم را بازارگردانی می‌کند؛ مثلا صندوق سرمایه‌گذاری یک بانک، سهم‌های مربوط به آن بانک و شرکت‌های مالی زیرمجموعه آن را بازارگردانی می‌کند. هرچند ممکن است یک صندوق بازارگردانی، فقط بازار یک سهم خاص را بگرداند.

وقتی یک شرکت با یک صندوق بازارگردانی یا شخص حقوقی قرارداد می‌بندد و کار بازارگردانی سهامش را به آن می‌سپارد، این بازارگردان موظف است که روزانه حجم مشخصی از سهم آن شرکت را خریدوفروش کند.

سود بازارگردان

بازارگردان‌ها تلاش می‌کنند سهم‌هایی را که قبلا خریده‌اند با قیمت کمی بالاتری (spread) بفروشند. این قیمت ممکن است در مقایسه با قیمت خرید چندان بالا نباشد، اما چون حجم معاملات بازارگردان زیاد است، می‌تواند سود چشم‌گیری نصیب آن بکند.

از آن‌سو ممکن است بازارگردان به دلیل تعهد خود، مجبور شود سهم شرکت تحت نظارت خود را در حجم بالایی بخرد و در این حالی باشد که می‌داند قیمت آن سهم در حال نزول است.

ازآنجایی‌که این بازارگردان در موقع تشکیل صف خرید مجبور است دوباره این سهم را در قیمت معاملاتی به مشتریان بفروشد، مشخصا این عملیات برای بازارگردان زیان‌ده خواهد بود.

بورس بازارگردان بازارگردانی

ازاین‌روی بازارگردان‌ها برای خدمات خود همواره کارمزد دریافت می‌کنند تا این زیان‌ها را جبران کنند.

از طرفی حتی اگر قیمت سهم تحت کنترل بازارگردان نزولی نیز نباشد، چون سود فروش آن‌ها توسط بازارگردان پایین است، با توجه به میزان کارمزدی که آن‌ها برای معاملات باید پرداخت کنند، دوباره بازارگردان ممکن است ضرر کند.

به همین دلیل میزان کارمزدی که بازارگردان‌ها بابت معاملات خود می‌پردازند کمتر از کارمزد معاملات معمولی است؛ مثلا کارمزدی که بازارگردان در معاملات خود به سازمان بورس می‌پردازد ۸۰ درصد کمتر از کارمزد معاملات عادی و مالیات آن نیز ۵۰ درصد کمتر است.

در کل وظایف بازارگردان را این‌گونه می‌توان خلاصه کرد:

• اقدام به خریدوفروش جهت محدود کردن دامنه نوسان قیمت
• افزایش قدرت نقدشوندگی سهام از طریق خرید سهم‌ها در صف فروش یا عرضه سهم‌ها در صف خرید
• کنترل قیمت سهام در یک محدوده جهت جلوگیری از نوسان‌های شدید قیمت که دوباره با جلوگیری از تشکیل صف خرید خریدوفروش انجام می‌شود.
• حفظ نقدینگی در بازار که با حفظ جذابیت بازار به‌واسطه افزایش نقدشوندگی آن حاصل می‌گردد.

بازارگردان و بازارگردانی البته چیز جدیدی در بازار نیست. بازارگردانی از قبل در بورس کالا انجام می‌گرفت. در حال حاضر ۳۸ صندوق بازارگردانی دارای مجوز سازمان بورس در ایران وجود دارند که حالا شرکت‌های بورسی باید یکی از آن‌ها را برای بازارگردانی سهم خود برگزینند.

همین لزوم تخصیص بازارگردان برای سهم‌ها یک گام بسیار مهم در جهت افزایش عمق بازار بورس است. هر چه هم بازار عمیق‌تر باشد، موج‌های هیجانی و احساسی سرمایه‌گذاران کمتر روی آن تاثیر می‌گذارد و کارایی آن نیز بیشتر می‌شود.

بااین‌همه در نهایت آنچه واقعا این بازار را به‌جایی خواهد رساند، افزایش سواد و دانش سهام‌داران و سرمایه‌گذاران به‌خصوص سهام‌داران خرد است.

تخصیص بازارگردان در شرایط حاضر که اعتماد بخشی از سهام‌داران حقیقی به بازار بورس کاهش پیدا کرده و در نتیجه سرمایه‌های فراوانی از آن خارج و به بازار‌های دیگر همچون دلار و طلا وارد شده است، گام مهمی برای جذب دوباره این افراد است.

در نهایت ورود بازارگردان‌ها به بازار این فرصت را به سرمایه‌گذاران خرد می‌دهد که دانش خود را از این بازار پیچیده بیشتر کرده و منطقی رفتار کنند.

نویسنده : زهرا پاک زاد

اخبار پیشنهادی